هنگامى كه معويه ياران
على ع را بقرآنهائى كه روى نيزه كرده بود فريب داد و آنان از پيكار بىكار شدند
فرمود شما با اين عملتان نيروى اسلام را درهم شكستيد و سنت آن را از درجه اعتبار
ساقط كرديد و اركان آن را سست كرده و خوار نموديد.
هنگامى كه دشمنان شما را
چيره يافتند و از شما بيمناك شدند كه مبادا بدست شما بهلاكت رسند و از پا درآيند
قرآنها را روى نيزه كردند و شما را به آيات آن دعوت نمودند تا شما را از هلاك خود
منصرف سازند و آتش جنگ را خاموش سازند و در حيله و مكر را از هر طرف بروى شما
گشودند بنا- بر اين شما اگر با آنها همگام شويد و آنچه ميخواهند بديشان بدهيد جز
مردمى فريب خورده نخواهيد بود.
سوگند بخدا از اين به
بعد هدايت و احتياطى براى شما گمان نميدارم.
فصل- 36 پس از قرارداد
پس از آنكه قرارداد صلح
ميان على و معويه نوشته شد و اهل عراق در اين خصوص با آن حضرت ملاقاتهائى كردند
فرمود سوگند بخدا من از اين پيشآمد خرسند نميباشم و دوست نميدارم شما هم رضايت
داشته باشيد و هر گاه شما حاضر نيستيد برضايت من رفتار كنيد و ميخواهيد خواسته
نابجاى خود را بكرسى بنشانيد منهم ناچار رضايت ميدهم و چون رضايت دادم صحيح نيست
از رضايت خود برگردم و اقرار خود را تبديل نمايم مگر اينكه با پيمانشكنى و حل
عقد، از خدا نافرمانى نمايم و بر كتاب او تعدى كنم از اين به