صعصعة بن صوحان عبدى گفت
روزى على ع نماز صبح را بجماعت بجا آورد چون سلام نماز داد رو بقبله بدون اينكه
بطرف راست و چپ التفاتى كرده باشد تا آفتاب بديوارهاى مسجد كوفه تابيد بذكر خدا
پرداخته پس از آنكه از راز و نياز فارغ شد بما توجه كرده فرمود در زمان دوست
باوفاى خود رسول خدا ص عدهاى را ديدهام كه شب را تا صبح بعبادت بسر ميبردند.
بامداد با رنگ زرد و
گردآلود كه بر پيشانيشان از زيادى سجده مانند اثر زانوى بز ظاهر بود نمودار
ميگرديدند و چون ذكر مرگ بميان مىآمد مانند درختى كه در وزش باد ميلرزد بلرزه
مىآمدند و آنقدر ميگريستند كه جامههايشان تر ميشد.
آنگاه از جا برميخاست و
بمردم توجهى كرده ميفرمود گوئيا اين مردم غافلاند.
فصل- 10 شيعه با
اخلاص
گفتار على ع در باره
شيعه بااخلاص.
شب ماهتابى على ع از
مسجد بيرون آمد بطرف جبانه آهنگ نمود عده كه در عقب آن حضرت مىآمدند بوى نزديك
شدند على ع ايستاد پرسيد شما كيستيد؟ عرضكردند ما شيعيان شمائيم على ع با فراست
منحصر بخودش بآنها نگريسته فرمود اگر راستى شما شيعه من هستيد چگونه نشانه شيعه در