فصل- 62 [چند قضاوت از آن حضرت در زمان خلافت ظاهرى خودش]
مولود دو سر و دو بدن
در اين فصل داوريهاى خود
على ع را كه پس از قتل عثمان و بيعت با آن حضرت اتفاق افتاده بقدرى كه كتاب حاضر
اجازه ميدهد متعرض ميشويم.
خبرنگاران ميگويند زنى
در خانه شوهرش بچه آورد كه از كمر ببالا داراى دو سر و دو بدن بود اين خلقت كار را
بر كسان او دشوار كرده و نميدانستند يك آدم است يا دو تا حضور على ع رفته تا حكم
او را از حضرتش بپرسند فرمود هنگامى كه ميخوابد يكى از آن دو را بيدار كنيد اگر هر
دو با هم حركت كردند يك انسانست و اگر يكى بيدار شد و ديگرى بخواب ماند دو نفرند و
دو ارث مىبرند.
اصبغ بن نباته گويد
هنگامى كه شريح در محكمه داورى حضور داشت شخصى آمده گفت ابو اميه مجلس را خلوت كن
حاجتى بتو دارم دستور داد مجلس را خلوت كردند تنها مخصوصان او باقى ماندند شريح
گفت حاجتت را بيان كن گفت اى ابو اميه من هم آلت مردى دارم و هم آلت زنى داورى تو
در باره من چگونه است آيا من مردم يا زن.
شريح گفت در اين باره
حقيقتى از على ع شنيدهام بگو بدانم از كدام يك از آنها بول ميكنى پاسخ داد از هر
دو پرسيد كداميك زودتر منقطع مىشود گفت هر دو باهم. شريح بشگفت آمده ساكت شد.
آن مرد گفت عجيبتر از
اين براى تو بگويم گفت چيست؟
گفت پدرم مرا بخيال آنكه
دخترم بهمسرى مردى درآورد از او آبستن شدم، بعد كنيزى خريدارى