بن ابى طالب 7 پايه علوم ادبيه و تنظيم قواعد زبان
گذاشته شد و فن ادب در محيط اسلامى رونق يافت و بسرعت ترقى كرد و با پيش روى
فتوحات اسلامى و نضج تمدن اسلام رشتههاى مختلف ادب هم فراوان شد.
يكى از فنون ادب موضوع
داستانسرائى است كه بدو قسمت كلاسيك و رومانتيك تقسيم مىشود و از دوران قديم در
ميان ملتهاى متمدن وجود داشته و افسانههاى كهن كه در هر ملتى كم و بيش يافت
مىشود يك نمونهاى از نگارش رومانتيك است.
گرچه پاره اى از مردم
نادان اين افسانهها را بعنوان يك حقائق ثابت با واقعيت تلقى ميكردند ولى
صحنههائى كه در اين گونه افسانهها نموده مىشود و هدف و مقصدى را نشان ميدهد
آنها را بصورت داستانهاى ساختگى و رومان جلوه ميدهد.
در متن قرآن مجيد
داستانهاى بسيارى وجود دارد كه قصص قرآنست و بيشتر راجع به تاريخ انبياء و
پيغمبران سلف و گاهى داستان دسته جمعى مردم را نقل كرده مانند قصه اصحاب كهف، قصه
يوسف و برادرانش، قصه باغداران بخيل و غيره.
و گاهى قصههاى دو نفرى
عنوان كرده مانند داستان موسى و خضر، داستان دو مرد فقير و ثروتمند كه با يك ديگر
مصاحبه ميكنند در سوره مباركه كهف.
اين موضوع قابل بحث است
كه بعضى از داستانها كه در قرآن مطرح شده است بدون ترديد جنبه كلاسيك دارد و از فن
تاريخ نگاريست مانند داستان اولاد يعقوب و داستان حضرت موسى كه در سورههاى چندى
مطرح شده است ولى آيا بعضى داستانها هم جنبه رمانتيك دارد چون داستان موسى و خضر
يا مصاحبه آن مرد توانگر با مرد فقير يا همه داستانهاى قرآن بر اساس نقل تاريخ
صريح طرح شده است؟ اگر تصور كنيم پارهاى قصههاى قرآن جنبه رمانتيك دارد و براى
ايفاء مقاصدى اجتماعى طرح شده است نه اينكه با مقام عظمت و اعجاز قرآن مخالفتى
ندارد بلكه بنظر من مؤيد آنست زيرا فن رومانتيك يكى از فنون بسيار دقيق و سحر آميز
و شيواى گويندگى و نويسندگى است و بنا بر اينكه اعجاز قرآن بر اساس فصاحت و بلاغت
تقرير شود اين هم خود در محيط عرب جاهلى از زبان پيغمبر امى يك نوع اعجاز بشمار
ميرود، در اين زمينه كذب و دروغ هم لازم نميايد زيرا يكى از فنون بلاغت مجاز مركب
است كه در تعبيرات كوتاهى در قرآن مجيد وارد است مجاز مركب استعمال يك جمله تمامى
است نه براى ايفاى معنى تحت اللفظى آن بلكه براى ايفاى معنى مشابه آن كه هدف و
مقصد