«باب نهم» در بيان قدرت خدا و قدرت بمعنى توانائى است‌

حديث كرد ما را محمد بن موسى بن متوكل «رضى» گفت كه حديث كرد ما را على بن ابراهيم بن هاشم از محمد بن ابى اسحق خفاف كه گفت حديث كردند مرا چند نفر از اصحاب ما كه عبد اللَّه ديصانى بنزد هشام بن حكم آمد و باو گفت كه آيا تو را پروردگارى هست كه تو را پرورش دهد گفت بلى ديصانى گفت كه آيا آن پروردگار قادر است گفت بلى قادر است و بر همه كس و همه چيز قهر و غلبه دارد ديصانى گفت ميتواند كه همه دنيا را در يك تخم مرغ داخل كند كه تخم بزرگ نشود و دنيا كوچك نگردد هشام گفت كه مرا مهلت ده تا تو را در اين باب جواب گويم گفت كه يك سال تو را مهلت دادم پس از نزد هشام بيرون آمد و هشام سوار شد و بخدمت حضرت صادق 7 روانه گرديد و چون بر در خانه امام 7 رسيد و اذن طلبيد او را اذن دادند و داخل خانه گرديد و بحضرت 7 عرض كرد كه يا ابن رسول الله عبد اللَّه ديصانى از من مسأله پرسيده كه بسيار مشكل است و در جواب آن اعتماد بر كسى ندارم مگر بر خدا و بر تو حضرت صادق 7 فرمود كه تو را از چه چيز سؤال نمود عرض كرد كه چنين و چنين بمن گفت و قصه را نزد حضرت شرح كرد حضرت صادق 7 فرمود كه اى هشام چند حواس دارى عرض كرد كه پنج حواس فرمود كه كدام يك از آنها كوچكتر است عرض كرد كه ناظر و آن مردمك ديده است فرمود كه قدر ناظر چه قدر است عرض كرد مانند دانه عدس يا از آن كوچكتر است فرمود كه اى هشام در پيش رو و بالاى سرت نظر كن و مرا بآنچه مى‌بينى خبر ده عرض كرد كه آسمان و زمين و خانها و قصرها و خاك و كوهها و نهرها را مى‌بينم حضرت صادق 7 فرمود كه آن كسى كه قدرت دارد كه آنچه تو آن را مى‌بينى در چيزى كه بقدر دانه عدس يا كوچكتر از آن باشد داخل كند قادر است كه همه دنيا را در تخم مرغى داخل كند و دنيا كوچك نشود و آن تخم بزرگ نگردد هشام‌