responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيامبر اعظم(ص) تنديس ارزشها، گزيده سيره نبوى استاد شهيد مرتضى مطهرى المؤلف : حسينى، مظاهر    الجزء : 1  صفحة : 69

فلاسفه و پيامبران‌

فلاسفه، كارى كه دارند، هر اندازه موفق بشوند، اين است كه سخنى را تا عقل مردم نفوذ مى‌دهند اما از آن بيشتر ديگر نه. پيام الهى گذشته را اينكه در عقلها بايد نفوذ كند، در دلها بايد نفوذ كند؛ يعنى بايد در عمق روح بشر وارد بشود و تمام احساسات يعنى تمام وجودش را در اختيار بگيرد. بنابراين پيغمبرانند كه‌مى‌توانند بشر را در راه حقيقت به‌حركت درآورند نه فيلسوفان. فيلسوف بيچاره زحمت مى‌كشد، خودش را مى‌كشد، آخرِ كارش فكرى را تا عقل مردم نفوذ مى‌دهد، آن هم نه همه مردم بلكه عده‌اى كه شاگردانش هستند و چند سال بايد نزد او درس بخوانند تا با زبانش آشنا شوند؛ چون بلاغش «بلاغ مبين» نيست، قدرت بلاغ مبين ندارد و بايد در لفّافه صدها اصطلاح سخن خود را بيان نمايد. به قول يكى از اساتيد بزرگ ما، فيلسوف كه اين‌همه اصطلاح به‌كار مى‌برد، از عجز و ناتوانى‌اش است. اينكه مى‌گويد امكان ذاتى، امكان استقبالى، امكان استعدادى، واجب‌الوجود بالذات، عقل اول، عقل دوم؛ چون نمى‌تواند حرف خودش را جز در لفّافه اينها بگويد، و اين از ناتوانى اوست. ولى پيغمبران، ما مى‌بينيم بدون اينكه هيچ اصطلاحى در كار باشد، آن آخرين حرفى را كه در پرتو و در لفّافه صدها اصطلاح بيان شده است، با بلاغ مبين، با دو كلمه، با دو جمله گفته‌اند كه فيلسوف در مى‌ماند كه چطور «سهل ممتنع»، مطلب به اين سادگى گفته شده است:

«قُلْ هُوَ اللهُ احَدٌ. اللهُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِد وَ لَم يولَد. وَ لَم يَكُن لَهُ كُفُواً احَدُ.»[1]


[1] - اخلاص، 4- 1.

اسم الکتاب : پيامبر اعظم(ص) تنديس ارزشها، گزيده سيره نبوى استاد شهيد مرتضى مطهرى المؤلف : حسينى، مظاهر    الجزء : 1  صفحة : 69
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست