سلام خثعمى مىگويد: بر
ابو جعفر محمد بن على 7 وارد شدم و گفتم: اى پسر پيامبر منظور از سخن خداوند: «اصلها
ثابت و فرعها فى السماء» چيست؟ گفت: اى سلام! درخت محمد 6 و شاخه على امير
المؤمنين 7 و ميوه حسن و حسين 7 و شاخه فرعى فاطمه و شعبههاى اين شاخه امامان
از فرزندان فاطمه و برگ اين درخت شيعيان و دوستداران ما هستند، پس چون شخصى از
شيعيان ما مىميرد از اين درخت برگى مىافتد و چون براى دوستداران ما مولودى به
دنيا مىآيد به جاى آن برگ، برگى سبز مىشود. گفتم: اى پسر پيامبر! منظور از سخن
خداوند: «تؤتى اكلها كلّ حين باذن ربها» چيست؟ گفت: يعنى امامان كه در هر حج و
عمرهاى در حلال و حرام به شيعيان خود فتوا مىدهند.
429- عن مينا مولى عبد
الرحمان بن عوف قال: قال عبد الرحمان: يا مينا ألا أحدّثك حديثا قبل أن تشاب
الأحاديث بالأباطيل؟ سمعت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم يقول: أنا شجرة و
فاطمة فرعها و عليّ لقاحها، و حسن و حسين ثمرها، و محبوهم من أمتي و رقها ثمّ قال:
هم في جنّة عدن و الذي بعثني بالحقّ.
مينا غلام عبد الرحمان
بن عوف گفت: عبد الرحمان گفت: اى مينا آيا به تو حديثى بگويم پيش از آنكه احاديث
به اباطيل مخلوط شود؟ از رسول خدا شنيدم كه مىگفت: من درخت هستم و فاطمه شاخه آن
و على پيوند آن و حسن و حسين ميوه آن و دوستداران آنان از امت من برگهاى آن. سپس
گفت: سوگند به كسى كه مرا به حق مبعوث كرده آنان در بهشت جاويدان هستند.
430- 432- همين مضمون با
سه سند ديگر نيز نقل شده است.
433- عن أبي جعفر قال:
مثلنا أهل البيت كمثل شجرة قائمة على ساق، من تعلق بغصن من أغصانها كان من أهلها.
قلت: من الساق؟ قال علي.
ابو جعفر گفت: مثل ما
اهل بيت مثل درختى است كه بر ساق خود ايستاده است، هر كس به شاخهاى از شاخههاى
آن بياويزد، از اهل آن مىشود. راوى گفت: