آن تنگ باشد از اينكه بگويند: چرا به او گنجى نازل نمىشود يا
همراه او فرشتهاى نمىآيد، همانا تو بيم دهندهاى و خدا بر همه چيز نگهبان است.
(سوره هود آيه 12) 368-
عن زيد بن أرقم قال: إنّ جبرئيل الروح الأمين نزل على رسول اللّه بولاية عليّ بن
ابى طالب عشيّة عرفة فضاق بذلك رسول اللّه 6 مخافة تكذيب أهل الإفك و النفاق
فدعا قوما أنا فيهم فاستشارهم في ذلك ليقوم به في الموسم فلم ندر ما نقول له، فبكى
النبي 6 فقال له جبرئيل: يا محمد أجزعت من أمر اللّه؟ فقال:
كلا يا جبرئيل و لكن قد
علم ربي ما لقيت من قريش إذ لم يقرّوا لي بالرسالة حتى أمرني بجهادهم و أهبط إليّ
جنودا من السماء فنصروني فكيف يقرون لعليّ من بعدي فانصرف عنه جبرئيل فنزل عليه
(فلعلك تارك بعض ما يوحى إليك و ضائق به صدرك).
زيد بن ارقم گفت: شامگاه
عرفه جبرئيل روح الامين با ولايت علىّ بن ابى طالب 7 بر پيامبر نازل شد، پيامبر
از ترس اهل تهمت و نفاق دلتنگ شد و گروهى از جمله مرا دعوت كرد و با آنان در اين
باره مشورت نمود تا در موسم آن را ابلاغ كند، ما نمىدانستيم به او چه بگوييم، پس
پيامبر گريست، جبرئيل به او گفت:
يا محمد آيا از كار خدا
ناراحت هستى؟ گفت: اى جبرئيل هرگز! ولى خداى من مىداند كه از قريش چه كشيدم
هنگامى كه به پيامبرى من اقرار نكردند تا اينكه خدا مرا به جهاد با آنان فرمان داد
و سپاهيانى از آسمان براى من فرستاد و آنها به من يارى كردند، پس چگونه پس از من
به على اقرار خواهند كرد، جبرئيل از پيش پيامبر رفت پس اين آيه را آورد: «فلعلك
تارك بعضى ما يوحى اليك و ضائق به صدرك» 369- عن جعفر بن محمد: عن أبيه قال: قال
رسول اللّه 6: سألت ربي خلاص قلب عليّ و موازرته و مرافقته؛ فأعطيت ذلك، فقال
رجل من قريش: لو سأل محمد ربه شنّا فيه صاع من تمر كان خيرا له مما سأله، فبلغ ذلك
النبي فشقّ