اسم الکتاب : ترجمه روضة الواعظين فتال نيشابوري المؤلف : مهدوي دامغاني، محمود الجزء : 1 صفحة : 220
خيانت كرده است. به خداوند و نعمتهاى او سوگند مىخورم- سوگند
راست و جاودانه- كه على بن ابى طالب در سوره مائده امام و ولى ماست.»[1] صاحب در اين
معنى چنين سروده است:[2] «به دوستى
على 7 شك و ترديدها از ميان مىرود. نفسها پاك و نسبها ستوده مىشود. هر گاه كسى
را ديدى كه دوستدار اوست، زيركى و افتخار در اوست، و هر گاه كسى را ديدى كه دشمن
اوست، در اصل و نسب او چيزى مستعار است و او را بر كارش سرزنش مكنيد كه ديوارهاى
خانه پدرش كوتاه بوده است.» و همو گفته است: «من و همه كسانى كه روى خاك هستيم،
فداى خاك كفش پاى ابو تراب باد.»[3] و نيز گفته
است:
«براى او چون وقت نمازش
گذشت، با آنكه نزديك غروب بود خورشيد برگشت، آنچنان كه پرتو آن همچون هنگام عصر
درخشان شد و سپس همچون ستاره فرو شد.
يك بار ديگر هم در بابل
خورشيد براى او از حركت باز ماند. براى هيچ كس مغرب باز نمانده است، مگر براى احمد
6 و پس از او براى على و برگشتن خورشيد را تأويل شگفت انگيزى است.»[4]
[2]. اسماعيل بن عباد معروف به صاحب بن عباد از
دانشمندان و ادبا و وزراى قرن چهارم هجرت، متولد 326 و درگذشته 385 هجرى است. شرح
حال او در بسيارى از كتابها آمده است، ولى از همه جا جامعتر در اعيان الشيعه
مرحوم سيد محسن جبل عاملى امين( رضوان الله عليه) است كه در چاپ جديد 1403 از صفحه
329 تا صفحه 376 جلد 3 را در برگرفته است و جهات مختلف زندگى علمى و سياسى و
اجتماعى و ادبى او را بررسى كرده است. م.
[3]. اين ابيات به نقل از كتاب مناقب ابن شهر آشوب
كه شاگرد فتال نيشابورى است در صفحه 358 جلد 3 كتاب اعيان الشيعه آمده است. م.
[4]. اين ابيات در صفحه 317 جلد 2 مناقب ابن شهر
آشوب به سيد حميرى نسبت داده شده است و ظاهرا صحيحتر است. در اشعار صاحب بن عباد
در اعيان الشيعه هم اين ابيات نيامده است. متاسفانه ديوان سيد حميرى در اختيارم
نبود كه ببينم آيا در آن آمده است يا نه. م.
اسم الکتاب : ترجمه روضة الواعظين فتال نيشابوري المؤلف : مهدوي دامغاني، محمود الجزء : 1 صفحة : 220