اسم الکتاب : ترجمه ثواب الأعمال و عقاب الأعمال شيخ صدوق المؤلف : حسن زاده، صادق الجزء : 1 صفحة : 337
(1)
پاداش ديدار و دست دادن و در آغوش گرفتن
برادران
(2) [560] 1- ... اسحاق بن عمّار صيرفى
گويد: من در كوفه بودم و برادران مؤمن بسيارى به ديدن من مىآمدند و من خوش نداشتم
كه شهرت يابم و مىترسيدم كه مشهور شوم كه شيعه هستم؛ به همين سبب به خدمتكارم
دستور دادم كه اگر كسى مرا خواست بگويد: اينجا نيست. آن سال به حج رفتم و امام
صادق 7 را ديدار كردم. امام 7 با من سنگين برخورد كرد و
رفتارش با من تغيير كرده بود. عرض كردم: فدايت شوم! چه چيزى موجب تغيير رفتار شما
با من شده است؟ فرمود: همان چيزى كه موجب تغيير رفتار تو با مؤمنان شده است. عرض
كردم: فدايت شوم! من فقط از شهرت يافتن مىترسيدم و همانا خدا از شدّت علاقه من به
مؤمنان آگاه است؛ پس امام 7 فرمود: اى اسحاق! از ديدار برادرانت دلخسته
مشو؛ زيرا به راستى چون مؤمن برادر مؤمن خويش را ديدار كند خداوند به او خوشامد
گويد و تا روز رستاخيز بر او خوشامد نويسد، پس چون با برادرش دست داد خداوند صد
رحمت را بر ميان دو انگشت ابهام آن دو فرو فرستد كه نود و نه تاى آن، از آن كسى
است كه بر دوستش بيشتر مهر ورزد؛ سپس خداوند بر آن دو رو كند و بر آن كس كه بر
دوستش بيشتر مهر ورزد بيشتر رو نمايد، پس آنگاه كه همديگر را در آغوش گرفتند رحمت
الهى آن دو را فراگيرد و آن هنگام كه اندكى نزد يك ديگر درنگ كردند و تنها خدا را
در نظر داشتند و هدفى از اهداف دنيوى را قصد نكردند به آن دو گفته شود: خداوند شما
را آمرزيد، كردار خويش را از سر گيريد و چون احوالپرسى از يك ديگر را آغازيدند
فرشتگان به يك ديگر گويند: از آنها دور شويد؛ زيرا آنان را سرّى است كه خداوند آن
را نهان داشته است.
راوى در ادامه گويد كه عرض كردم: فدايت شوم!
چگونه سخنان ما نوشته نمىشود در حالى كه خداى گرامى و بزرگ مىفرمايد: « [آدمى]
هيچ سخنى را به لفظ در نمىآورد مگر اينكه مراقبى آماده، نزد او [آن را ضبط
مىكند]» [ق (50)، آيه 18]؟ راوى گويد: فرزند پيامبر خدا 6
از ته دل آهى كشيد و گريست آنچنان كه اشك محاسن ايشان را تر كرد و فرمود: اى
اسحاق! به راستى، خداى پاك و فرازمند در آن هنگام كه مؤمنان همديگر را ديدار
مىكنند براى بزرگداشت آن دو فرشتگان را ندا دهد كه از آنان دور شويد، پس آن هنگام
كه فرشتگان سخنان آن دو را نمىنويسند و از گفتههاى ايشان آگاهى ندارند نگاهبان آن
دو و داناى به نهان و نهانتر (خداوند)، از گفتههايشان آگاهى دارد؛ پس اى اسحاق!
آن گونه از خدا بترس كه گويا او را مىنگرى و اگر تو او را نمىبينى بىگمان او تو
را مىبيند و چون پندارى كه او تو را نمىبيند بىترديد كفر ورزيدهاى و اگر
مىدانى كه او تو را مىبيند و با اين حال، گناهان خويش را از آفريدگان او نهان
بدارى و در پيشگاه او آشكار نمايى همانا او را در حدّ پستترين نگرندگان به خود،
قرار دادهاى.
اسم الکتاب : ترجمه ثواب الأعمال و عقاب الأعمال شيخ صدوق المؤلف : حسن زاده، صادق الجزء : 1 صفحة : 337