و از اين تأمل به عزت حكمت الهى و اينكه او
در هر موردى حكمى دارد پى ببرد و به مراقبت در جزئيات از حركات و سكناتش بيشتر
اهميت دهد و هرگاه كه به مراقبت همت گمارد و به آنچه از وجوه حكمت دانا است عمل
كند خداوند آنچه را از وجوه حكمت كه نمىداند به او تعليم مىدهد و بقول قرآن:
آنكه را حكمت داده شده بتحقيق خيرى بسيار داده شده است. و هرگاه در اين دستورات
تعمق كند و ببيند مقدم داشتن پا در غسل بر سر مثلا، خلاف حكمت است پس به آنچه
خداوند حكيم انجام داده راضى مىگردد و مىبيند كه ناخشنودى او در مقابل آنچه كه
از احكام الهى بر خلاف هواى نفس او است از نقصان و اعوجاج او است و الا كه در حسن
حكمت الهى و كمال آن اشكالى نيست.