كه مىبينى گوياى اين حقيقت است كه غرض اصلى
و مقصود مهمتر از همه اينها، طهارت قلب و شرح صدر است و آن بنا بر آنچه كه از
رسول خدا 6 روايت شده نورى است كه در دل افكنده مىشود و شرح
صدر ثمره آن است، و علامت آن كناره گيرى از اين دار غرور و آماده شدن براى بازگشت
بآن سراى جاودانى و هميشگى است، بعضى از اهل تحقيق گفتهاند مراد از آن نور، نور
معرفت نفس است و آن عبارت از اينست كه آدمى حقيقت نفس خود را كه مجرد از صورت و
ماده است و نورى داراى زندگى و علم است ببيند، و همين نور است كه در آخر مناجات
شعبانيه بدان اشاره شده و مىفرمايد:
و الحقنى بنور عزّك الابهج فاكون لك عارفا.
ترجمه: و مرا بنور عزتت كه فروزندهتر است ملحق فرما تا عارف به تو
گردم.
چنانچه بعضى از مشايخ گفتهاند، و هرگاه كه به بنده نور معرفت نفس كه
بوسيله آن امكان وصول به معرفت ذات اقدس حق براى انسان حاصل مىشود عطا شد با اين
نور ملكوت همه اين عوالمى كه براى مردم محسوس است خواهد ديد و انسانى ملكوتى خواهد
شد و بخاطر غلبه روحانيت بر او در دار خلود وارد خواهد گشت و مراد از انابه و
بازگشت به سراى جاويد همين است، و همان گونه كه طهارت اعضاء و جوارح موانعى كه بر
سر راه انسان براى دخول در مساجد و نماز است برمىدارد هم چنين طهارت سرّ و درون
هم از آنچه كه اين عالم محسوس كه عالم طبيعت و عالم ظلمانى است آن را اقتضا
مىكند، موانع بازگشت انسان را به دار الخلود كه دارالسّلام و سراى زندگى و جوار