شايسته است دعاكننده در حال دعا توجّه داشته باشد كه وى مملوك
خداوندگار توانا و قاهرى است كه بر او آگاهى و اشراف دارد، و اينكه بنده هيچ گاه
بىنياز از مولايش نبوده و هيچ زمانى نيست كه خواستهاى از او نداشته باشد. و نيز
توجّه داشته باشد كه خداوند- جلّ جلاله- كه مالك همه چيز اوست، داراى بزرگترين
جلالت و بزرگى و شكوه و والايى است، و وى كه بنده اوست، در پستترين مرتبه
فرومايگى و پستى و كاستى قرار دارد، و اصل و خاستگاهش به ترتيب مراحل آفرينش از
خاك و گل، و گل سياه بدبوى متغيّر، و آب پست است، و دستش از ناحيه زندگانى و وجود
و تندرستى و تدبير اصول سعادتمندى در دنيا و آخرتش، خالى است.
پس اگر بنده با وجود اين خصوصيّتها، با مولايى كه همواره به او نيكى
نموده، و توانا و قاهر است و بر او آگاهى و اشراف دارد، مخالفت نموده و اين مخالفت
را به آن خاستگاه ناتوان و آسيب پذير و پست و نكوهيدهاش بيافزايد، و جلالت و
اقبال و توجّه خدا به خود را كوچك بشمارد، و در كردار و گفتارش با او ستيز كند، و
نظرش بر خلاف نظر او- كه در تمام حالات به صلاح بنده است- باشد؛ در اين حال بايد
هنگام دعا و مناجات بسان بندهاى باشد كه خيانتى از او سر زده و با حالت ذلّت در
پيشگاه مولاى خويش ايستاده، و نيز همانند شخص فرومايهاى باشد كه با