ابى القاسم طبرى، از ابى على، از پدر
بزرگوارش يعنى جدّم ابو جعفر طوسى، به من اجازه روايت داد.
از جمله اسناد من شيخ فاضل اسعد بن عبد القاهر اصفهانى است كه در
محلّ سكونتم در سمت شرق بغداد- كه خليفه مستنصر باللَّه كه خداوند جلّ جلاله جزاى
نيكوكاران را بدو عنايت فرمايد، منزلى در آنجا به من داده بود- در صفر سال 635، به
واسطه نقل از ابى الفرج علىّ بن سعيد ابى الحسن [يا: الحسين] راوندى، از شيخ ابى
جعفر محمّد بن علىّ بن محسن حلبى، از جدّ سعادتمندم ابو جعفر محمّد بن حسن طوسى،
به من اجازه روايت داد.
و اين روايت من از اسعد بن عبد القاهر اصفهانى مشتمل بر روايت تمام
كتابها و اصول و مصنّفات اصحاب است. و بعيد است كه چيزى از رواياتى كه در اين كتاب
ذكر مىكنم، در آن نباشد.
روش تأليف كتاب
اينك مىگويم: بايد توجّه داشت كه پيش از شروع به تأليف اين كتاب،
سياهه و پيش نويسى كه از قبل آماده و مهيّا كرده باشم نداشتم، بلكه ناسخ را در نزد
خود حاضر مىساختم و شروع به نوشتن برگى از كتاب مىنمودم، سپس آن را به او
مىدادم و وى از روى آن مىنوشت، و به همين صورت ورقه به ورقه مىنوشتم و به او
مىدادم، و وى يكى بعد از ديگرى از روى آنها مىنوشت.
البتّه من كارهاى ديگرى غير از نوشتن اين كتاب داشتم، كه مانع از
تصنيف آن مىشد، و علّت آن بود كه شروع تأليف آن مصادف با ماههاى رجب و شعبان و
رمضان بود، و در اين ماهها وظايف و اعمال عبادى بسيارى است كه بيشتر اوقات انسان
را فرا مىگيرد، لذا وقت نمىكردم كه كتاب را كرّاس به كرّاس[1]
بنگارم، زيرا در اين صورت نسخه بردارى از آن ممكن نمىشد. و به علاوه بخشى از اوقاتم
نيز به برآوردن حوايج مردم بر اساس دستور خداوند- جلّ جلاله- صرف مىشد؛ ولى با
[1] كرّاس: بخشى از كتاب كه بيشتر مشتمل بر 8 برگ
است.