1- طريق و سند من در نقل رواياتى كه در اين كتاب ذكر مىكنم، خواصّ
اصحاب مورد اعتماد ما اماميّه مىباشد، ولى گاهى در برخى از احاديث بين راويان
ثقهاى كه بدان اشاره نموديم و بين پيامبر اكرم 6 و يا يكى
از ائمّه- صلوات اللَّه عليهم- كه روايت از آنان نقل شده، اشخاصى يافت مىشوند كه
هر چند بر آنان خرده گرفته شده، ولى خود طعن به چندين صورت است:
الف- از طريق خبر واحد نقل شده است.
ب- به واسطه روايتى نقل شده كه راوى آن نيز مطعون است.
ج- احتمال مىرود شخصى كه مورد خرده و طعن قرار گرفته به علّتى[1] معذور بوده. البتّه گاه اين انگيزه
براى ما معلوم است، و يا حد اقل در نزد منتقدان احتمال آن مىرود.[2]
2- دليل ديگر من براى نقل رواياتى كه برخى از راويانش مورد طعن قرار گرفتهاند، آن
است كه مىبينم بعضى از اصحاب ثقه ما- كه مورد اعتماد من نيز مىباشند و من به
واسطه همان شخص طعن شده به آنان سند رسانيده و از ايشان روايت مىكنم، و يا به
واسطه ايشان از وى روايت نقل مىكنم- درست همان روايت را از او نقل كرده و كنار
نگذاشتهاند و هيچ خردهاى بر آن روايت نگرفته، و از نقل آن خوددارى نكردهاند،
لذا من نيز آن روايت را از ايشان پذيرفته و يكى از سه احتمال را مىدهم:
الف- آنان به طريق ديگرى كه راويان آن مورد تحقيق قرار گرفته و مورد
سپاس واقع شدهاند، بر صحّت و درستى روايت مذكور اطّلاع يافتهاند.
ب- به علّت عمل كردن طايفه اماميّه به مضمون آن روايت بر آن اعتماد
كردهاند.