و نمودارشان بر هر كس كه گفتار خداوند- جلّ
جلاله- را (كه عارفان آن را دريافته و بدان عمل نمودهاند) باور داشته باشد،
پوشيده نمىماند، آنجا كه مىفرمايد:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ، إِلَّا لِيَعْبُدُونِ.[1]- و جنّ و
انس را تنها براى اين آفريدم كه مرا بپرستند.
لزوم وجود معصوم در هر زمان
زيرا مىتوان گفت: از سويى مقصود خداوند- جلّ جلاله- از آفرينش
بندگان اين است كه به واسطه شناخت و عبادت او به سعادتمندى نايل آمده به بندگى و
مراقبه و توجّه به او مشرّف گردند[2]، و از سوى
ديگر، اگر «حقّ» از ديدگاهها و خواهشهاى نفسانى مردم پيروى مىكرد، تدبير خداوند
نسبت به امور جهان تباه و بيهوده مىشد، چنان كه كتاب محفوظ خداوند- جلّ جلاله-
بدان ناطق است، آنجا كه مىفرمايد:
وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ، لَفَسَدَتِ السَّماواتُ
وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ، بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ، فَهُمْ عَنْ
ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ.[3]-
و اگر حقّ، از خواهشهاى نفسانى آنان پيروى مىنمود، مسلّما آسمانها و زمين و تمام
كسانى كه در آنها وجود دارند تباه مىشدند، بلكه ما مىخواهيم آنان را تذكّر دهيم،
ولى آنان از ذكر و ياد آورى روىگردانند.
بنا بر اين، لازم است پيشوايى وجود داشته باشد كه بشر را از اينكه
خواهشهاى نفسانى و ديدگاهها و نظريّاتشان، خود و ديگران را نابود سازد بازدارد،
يعنى كاملا صفات «حقّ» را دارا باشد، به گونهاى كه اگر از هوا و هوس آنها پيروى
كنند، موجب تباهى آنان شود. و اين ويژگى «معصوم» است كه بر همگان واجب است راه
هدايت را به راهنمايى او پيموده و به او اقتدا نمايند.