اگر از بندگانى باشى كه در تمام حركتها و سكون خود با خداوند- جلّ
جلاله- معامله نموده، و همواره متوجّه او هستند، و معناى فرمايش خداوند- جلّ
جلاله- را دريافتهاند، آنجا كه در آيات محكم خويش مىفرمايد:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ.[1]- و جنّيان
و انسانها را نيافريدم، مگر اينكه مرا بپرستند.
مسلّما همواره خود را مهيّاى فرمانبرى از اوامر او نموده، و دستور
خدا به نماز را امتثال كرده، و او را براى اينكه ذاتا مستحقّ عبادت است پرستش
مىكنى، چنان كه اگر خود را براى ورود شخصيّت بزرگوار و ارجمندى آماده كرده باشى،
حتما وقتى او را مىبينى، براى احترام و تعظيم او بپا ايستاده، و به محض ديدن او
به وى توجّه مىكنى. و يا اگر خود را براى ورود پيكى ارجمند مهيّا نموده باشى،
وقتى چشم تو به او، و چشم او بر تو افتاد و پيام پيك را شنيدى، بدون تردّد و دودلى
زود او را پذيرفته، و نيازى به تجديد نيّت پيدا نمىكنى.
امّا اگر از پروردگارت غافل باشى و توجّهت به دنيا و هوا و هوس خويش
باشد، هنگام حضور در نماز نياز پيدا مىكنى كه دل گريختهات را با افسار عقل و لبّ
خويش حاضر ساخته، و آن را به ايستادن در پيشگاه مولايت وادار نمايى، و به يادش
آورى كه او تو را خوانده و تو را مىبيند، و با عقل و قلب خويش قصد كنى كه