در روايات بسيارى نقل شده است كه ائمّه عليهمالسّلام، پيروان خويش
را به مواسات سفارش مىنمودهاند و كسانى راكه داراى چنين رفتارى نبودند، شيعه خود
نمىدانستند. درواقع، كمال تشيّع را به اين مىدانستند كه مؤمنان باهم به مواسات
رفتاركنند.
دراينجا به برخى از آن روايات، اشاره مىشود:
يكى از روات به نام ابو اسماعيل مىگويد به امام باقر 7،
عرض كردم فدايت شوم، شيعيان نزد ما بسيارند. حضرت فرمود:
آيا ثروتمند بر فقير، محبّت و توجه مىكند وآيانيكوكار از بدكار
مىگذرد و با يكديگر مواسات دارند؟ گفتم: خير. فرمود: آنها شيعه نيستند. شيعه كسى
است كه اين گونه عمل كند.
در روايت ديگرى ازامام موسى بن جعفر7 نقل شده كه فرمود:
قالَ: ايَأْتى احَدُكُمْ الى دُكَّانِ اخيهِ اوْ مَنْزِلِهِ عِنْدَ
الضَّائِقَةِ فَيَسْتَخْرِجُ كيسَهُ وَ يَأْخُذُ ما يَحْتاجُ الَيْهِ فَلا
يُنْكَرُ عَلَيْهِ؟ قالَ: لا. قالَ: فَلَسْتُمْ عَلى ما احِبُّ فِى التَّواصُلِ»[2]
اى عاصم! شما در رسيدگى به يكديگر ورعايت مواسات با هم چگونهايد؟
گفتم: بر بهترين وجهى كه كسى برآن مىباشد. فرمود: آيا اينطور هست كه يكى از شما
در تنگدستى به مغازه يا منزل برادرش برود و كيسه او را درآورد و آن مقدار كه نياز
دارد، بردارد و كسى براو ايراد نگيرد؟ گفتم: خير. فرمود: پس در مواصلت با هم آن
گونه نيستيد كه دوست مىدارم.