باديه نشينان (به رسول خدا) گفتند ايمان آورديم. (اى پيامبر! به
آنان) بگو: شما ايمان نياوردهايد و ليكن بگوييد اسلام آورديم و ايمان هنوز در دل
شما وارد نشده است.
از اين آيه مىفهميم كه ايمان در اصطلاح قرآن، واقعيت و حقيقتى مربوط
به قلب انسان است نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پيشانى انسان كه آثار سجده
داشته باشد يا نداشته باشد و نه مربوط به زبان انسان كه ذكر خدا بگويد يا نگويد،
بلكه به ريشه اين امور كه يك حالت قلبى، فكرى و اعتقادى است، مربوط مىشود.[2]
ايمانى كه اساسىترين گام در راه اخلاق و معيار تمام ارزشهاى انسانى
و حلقه ارتباط انسان با خداست، مجموعهاى از ايمانهاى هماهنگ و پيوسته (به خدا،
پيامبران، كتابهاى آسمانى، فرشتگان الهى، روز قيامت و مانند آن) است كه قرآن كريم،
همه آنها را در كلمه «ايمان به غيب» خلاصه كرده است، آنجا كه مىفرمايد:
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ^
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»[3]
اين همان كتابى است كه در آن هيچ شكى نيست. پرهيز كاران را راهنماست،
آنان كه به غيب ايمان دارند.
افراد پرهيزكار كسانى هستند كه در پرتو ايمان به غيب، به اخلاق و
آداب الهى خوگرفتهاند و آن ايمان (به غيب و حقايق نهانى، ايمان به خدا و صفات او،
ايمان به امدادهاى