responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 584

[قصه سلطان و سه فرزند]

1044-

«بود شاهى، شاه را بُد سه پسر

هر سه صاحب فطنت و صاحب نظر

مأخذ آن حكايت ذيل است:

پادشاهى بود او را سه فرزند بود. فرزندان عزم سفر كردند به مهمى. پدر ايشان را وصيت مى‌كرد يك باره و دوباره و ده باره كه در اين ره فلان جا قلعه‌اى است صفت او چنين. چون بدانجا برسيد اللَّه اللَّه زود برگذريد و بر آن قلعه مى‌آييد. اگر او اين وصيتها نمى‌كرد ايشان را هرگز اين خار خارى و تقاضا نمى‌بود كه سوى آن قلعه خود بنگرند. از وصيتها ايشان را تقاضايى و خار خارى خاست كه عجب در آن قلعه چه چيز است كه او چندين منع مى‌كند؟ الْانسَانُ حَريصٌ عَلى مَا مُنعَ [رديف 485). در آن قلعه درآمدند.

حكايت معروف است. ديدند بر آن ديوار آن صورت دختر پادشاه و عاشق شدند. آمدند به ضرورت خواستارى كردند. پادشاه گفت برويد ايشان را بنماييد آن خندق پر سر بريده.

كه هر كه خواستارى كرد و نشان دختر نياورد حال او چه شد. رفتند ديدند خندقى پر سر بريده. پسر بزرگين دعوى كرد كه من نشان بياورم. عاجز آمد او را نيز كشتند. دوم نيز همچنين. آن پسر كوچكين آمد. گفت اگر از ديگران عبرت نمى‌گيرى از برادران خود عبرت نمى‌گيرى؟ گفت:

صبر با عشق بَس نمى‌آيد

صبر فرياد رس نمى‌آيد

صابرى خوش ولايتى است و ليك‌

زير فرمان كس نمى‌آيد

شرط كرد و در طلب ايستاد. دايه را بر صدق او رحم آمد. او را دلالت كرد كه گاوى زرين بسازد و در اندرون آن گاو برود تا به حيله‌ها در كوشك دختر راه يافت. هر شب كه خلق آرام گرفتى- الّا عاشقان كه از نور عشق ايشان را شب نمانده است و لذت عشق از لذت خواب مستغنى كرده است- از گاو بيرون آمدى و شمعها را و شرابها را از جا بگردانيدى و سر زلف دختر را پژولانيدى. چون روز شدى نشانها ديدندى و هيچ كس نديدندى. حاصل، تا رو بند دختر بستد كه نشان آن بود. بيامد كه نشان آوردم. خلق خود بى بى‌نشان چندان به فرّ او و صدق او مريد شده بودند كه اگر آن پادشاه قصد او كند ما غوغا كنيم و قصد پادشاه كنيم. اگر قصد اين شاه زاده كند البته پادشاه را هلاك كنيم. زيرا

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 584
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست