مستفاد است از مضمون خبر مذكور در ذيل شماره (55).
[ص 203 احاديث مثنوى]
[مراد حق تجلى]
976-
«چون مراد و حكم يزدان غفور
بود در قدْمت تجلّىّ و ظهور
ناظر است به مضمون روايتى كه در ذيل شماره (205) ذكر كرديم.
[ص 204 احاديث مثنوى]
[دو قلهاى نيستى]
977-
«تو دو قُلّه نيستى يك قلّهاى
غافل از قصه عذاب ظُلّهاى
تعبير: دو قُلّه- مأخوذ است از خبر مذكور در ذيل شماره (370).
[هود ياران راز طوفان]
978-
«هود گرد مؤمنان خطى كشيد
تا ز باد آن قوم او رنجى نديد
مؤمنان از دست باد ضايره
جمله بنشستند اندر دايره
مأخذ آن در همين كتاب ذيل شماره (60) گذشت.
[ص 209 قصص مثنوى]
[عترت احمد 6]
979-
«هر ولى را نوح و كشتى به آن شناس
صحبت اين خلق را طوفان شناس
بر حديث مذكور در ذيل شماره (575) مبتنى است.
[ز درياى نبى]
980-
«بهر اين گفت آن خداوند فَرَج
حَدِّثُوا عَنْ بَحْرنا اذْ لَا حَرَج
جمله: حَدِّثْ عَن الْبَحْر وَ لَا حَرَجَ[1]- مثل است و نظير آن حديث ذيل است:
بَلِّغوُا عَنِّي وَ لَوْ آيَةً وَ حَدِّثُوا عَنْ بَني إسْرَائيلَ وَ لَا حَرَجَ[2].
جامع صغير، ج 1، ص 125 و با
[1] - از درياى( علم ما به ديگران) سخن بگو و حرجى بر تو نيست.
[2] - از سوى من و لو يك آيه را( به مردم) برسان و از بنى اسرائيل نيز سخن بگو كه بر تو حرج و اعتراضى نيست.