[1] - از ابن عباس نقل شده. زمانى كه رسول خدا6 در
حرا بود و به آن حضرت وحى مىشد براى چند روزى وحى به تأخير افتاد و جبرئيل را
نديد. به همين جهت شديداً غمگين شد. به طورى كه شتابان گاهى به كوه ثبير و گاهى به
كوه حرا مىرفت. و مىخواست خود را از آنجا به پايين افكند. يك بار كه چنين قصدى
داشت ناگهان صدايى از آسمان شنيد آنچنان كه در جا ايستاد و از شدّتش بىهوش شد.