[ «كه رعيّت دين شه دارند و بس»]
725-
«آب روح شاه اگر شيرين بود
جمله جُوها پر ز آب خوش شود
كه رعيّت دين شه دارند و بس
اين چنين فرمود سلطان عَبَس
اشاره به روايتى است كه در ذيل شماره (203 و 202) ذكر شده است.
[ص 146 احاديث مثنوى]
[آنچه را چشمان نديده آن دهند]
726-
«فرض ده كم كن ازين لقمه تنت
تا نمايد وَجْه لَا عَيْنٌ رَأَت
اشاره است به حديث مذكور در ذيل شماره (490).
[پوشش جنّت ز كُره و سختى است]
727-
«حُفَّت الْجَنّه به چه محفوف گشت
بالْمَكاره كه از او افزوده كشت
اقتباسى است از حديث مذكور در ذيل شماره (319).
[رحمت حق برده سبقت بر غضب]
728-
«سَبْق برده رحمتش و آن غدر را
داده نورى كه نباشد بدر را
مستفاد است از حديث مذكور در ذيل شماره (193) [ص 146 احاديث مثنوى]
[گفت پيغمبر: ارحنا يا بلال]
729-
«ز اختلاط خلق يابد اعتلال
آن سفر جويد كه ارحْنا يَا بلال
اى بلال خوش نواى خوش صهيل
مئذَنه بر رَو بزن طبل رحيل