اشاره به حديثى است كه در ذيل شماره (509) ذكر نموديم.
[ص 139 احاديث مثنوى]
[مؤمنان بينند با نور خدا]
701-
«نيست
آن يَنْظُر بنُور اللّه گزاف
نور ربّانى بود گردون شكاف
ناظر است به حديث مذكور در ذيل شماره (103) نيز رجوع كنيد به: اللآلى
المصنوعه، ج 2، ص 329.
[ص 139 احاديث مثنوى]
[گشت دريا خون براى قبطيان]
702-
«من
شنيدم كه در آمد قبطيى
از عطش اندر وثاق سبطيى
مأخذ آن مطلبى است كه مفسرين و اصحاب اخبار در ذكر معجزات نهگانه
موسى ذكر كردهاند. اينك آن مطلب را از قصص الانبياء ثعلبى (ص 163) در اين جا نقل
مىكنيم:
نيز رجوع كنيد به: تفسير طبرى، ج 9، ص 24- 21 و ابو الفتوح، ج 2، ص
449 [ص 152 قصص مثنوى]
[1] - خداوند خون را( به نشانه بلايى بر قوم فرعون)
مقرر كرد. تفصيلش اين است كه خداوند متعال به موسى( ع) امر كرد به ساحل درياى(
نيل) برود و عصايش را به آن بزند. آن حضرت فرمان را اجرا كرد. ناگهان درياى نيل به
خون تبديل شد.
و جاى همه آبها را خون فرا گرفت.
به طورى كه هر كس از آب رودخانهها و چاهها بر مىداشت مىديد خون تازه برداشته
است. مصريان به فرعون شكايت كردند و گفتند اين چنين به خون مبتلا شدهايم. و ديگر
آبى براى نوشيدن نداريم. فرعون گفت موسى شما را سحر كرده است. دو نفر يكى مصرى و
ديگرى اسرائيلى وقتى از يك ظرف براى برداشتن آب استفاده مىكردند، براى اسرائيلى
ظرف پر از آب مىشد اما براى مصرى پر از خون تازه! اين دو كه آب( از چاه يا
چشمهاى) بر مىداشتند براى مصرى خون و براى اسرائيلى آب گوارا مىشد. همچنين اگر
به كوزه آبى روى مىآوردند، براى اسرائيلى كوزه آب بود و براى مصرى كوزه خون! كار
به جايى كشيد كه زنى از آل فرعون از شدت عطش نزد زنى از اسرائيليان رفت و گفت مرا
از آبى كه براى خود تهيه كردهاى بنوشان. زن اسرائيلى همين كه برايش از كوزه يا
مشك آب در ظرف ريخت، ديد كه تبديل به خون شده است. سرانجام زن مصرى از شدت تشنگى گفت
تو آب را در دهان خود كن. سپس آن را به دهان من بريز. زن اسرائيلى كه آب ريخته از
دهان خود را در دهان زن مصرى ريخت ديد، باز تبديل به خون شده است!