responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 412

[آنچه بايد شد شود، جفّ القلم‌]

695-

«راز پنهان با چنين طبل و علم‌

آب جوشان گشته از جَفَّ الْقلَم‌

مقصود آن حديث است كه در ذيل شماره (246) مندرج ساختيم.

[ص 139 احاديث مثنوى‌]

[اى خوش آن كاو نفس خود را رام كرد]

696-

«گفت آن كه هست خورشيد ره او

حرف طوبى هر كه ذَلَّت نَفْسُه‌

ظلِّ ذَلَّتْ نَفْسُه خوش مضجعى است‌

مستعد آن صفا را مهجعى است‌

رجوع كنيد به ذيل شماره (508) [ص 139 احاديث مثنوى‌]

[نيست عقل فلسفى مشكل‌گشا]

697-

«همچو آن مرد مُفَلْسف روز مرگ‌

عقل را مى‌ديد بس بى‌بال و برگ‌

بى بى‌غرض مى‌كرد آن دم اعتراف‌

كز ذكاوت را نديدم اسب از گزاف‌

از غرورى سر كشيديم از رجال‌

آشنا كرديم در بحر خيال‌

ظاهراً مقصود از اين مرد مفلسف ابو نصر فارابى است. چنانچه در كتاب ابن رشد و مسلك ابن رشد، تأليف ارنست رنان، طبع پاريس، ص 146 از قول ابن رشد چنين نقل شده است:

غرض زندگانى انسان آن است كه جزء برتر نفس را بر حس غالب سازد. و چون اين از براى او حاصل گشت از هر دينى كه باشد به بهشت واصل مى‌گردد. ليكن اين سعادت به نادر روى مى‌كند. و تنها نصيب مردان بزرگ است كه با تفكر مستمر و ترك فضول عيش، پس از سالها بى‌آنكه تدارك امور زندگانى را مهمل گذارند، در پيرى بدان توفيق مى‌يابند. بسا مردم اين سعادت را فقط هنگام مرگ ادراك مى‌كنند. زيرا اين كمال تقريباً هميشه با كمال جسمانى نسبت معكوس دارد. فارابى كه تا آخر عمر خويش بى‌هوده منتظر وصول به اين سعادت عظمى بود چون اجلش فرا رسيد گفت اين سعادت زاده وهم و خيال است.

و از اين عبارت: او شاگرد فخر رازى است. او به وقت مرگ اين مى‌گويد از روى‌

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 412
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست