responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 351

[مؤمنان باشند نفس واحده‌]

569-

«چون نمانَد خانه‌ها را قاعده‌

مؤمنان مانند نفس واحده‌

اشاره است به حديثى كه در ذيل شماره (260) ذكر شده است.

[ص 109 احاديث مثنوى‌]

[ «قصّه عثمان كه بر منبر برفت»]

570-

«قصّه عثمان كه بر منبر برفت‌

چون خلافت يافت بشتابيد تفت‌

اين قصه را جاحظ به صورت ذيل روايت مى‌كند:

وَ صَعدَ عُثمَانُ المنبَرَ فَارتَجَّ فَقَالَ انّ ابَا بَكرٍ وَ عُمَرَ كَانَا يُعدَّان لهَذَا المَقَام مَقَالًا وَ انتُم الَى امَامٍ عَادلٍ احوَجُ منكُم الَى امَامٍ خَطيبٍ وَ سَتَأتيكُمُ الخُطَبُ عَلَى وَجههَا وَ تَعلَمُون ان شَاء اللّهُ تَعالَى‌[1].

البيان و التبيين، چاپ مصر، ص 272 و در عيون الاخبار، ج 2، صفحه 235 اين حكايت بدين گونه روايت شده است:

وَ لَمَّا وَ لىَ عُثمَانُ صَعدَ المنبَر فَقَالَ رَحمَهُما اللَّهُ لَو جَلَسَا هَذَا المَجلسَ مَا كَانَ بذَلكَ من بَأسٍ فَجَلَسَ عَلَى ذروَة المنبَر فَرَمَاهُ النَّاسُ بابصَارهم فَقَالَ انَّ اوَّلَ مَركَبٍ صَعبٌ وَ انَّ مَعَ اليَوم ايَّاماً وَ مَا كُنَّا خُطَبَاءَ وَ ان تَعش لَكُم تَأتكُمُ الخُطبَةُ عَلَى وَجههَا ان شَاءَ اللَّهُ تَعالَى‌[2].

نيز رجوع كنيد به محاضرات راغب، ج 1، ص 83 و به كتاب اللؤلؤ المرصوع، صفحه 57 كه آن را از موضوعات شمرده است، ليكن طبرى و ابن الاثير در حوادث خلافت عثمان بدين مطلب اشاره‌اى نكرده‌اند.

[ص 131 قصص مثنوى‌]


[1] - عثمان( اولين بارى كه) به منبر رفت دچار اضطراب شد. با چنين حالتى( خطاب به حاضران) گفت ابو بكر و عمر براى اين جايگاه سخنى را آماده مى‌كردند.( و من هنوز آماده نكرده‌ام) اما آنچه مسلم است اين است كه شما يك رهبر عادل، بيشتر مورد نيازتان است تا يك سخنور. البته بزودى و به مناسبت خطبه‌هايى جهت آگاهى شما ايراد خواهم كرد، ان شاء الله.

[2] - هنگامى كه عثمان به طرف منبر رفت( پيش خود) گفت خداوند آن دو را( ابو بكر و عمر) رحمت كند. براى آنان مهم نبود كه در كدام پله منبر بنشينند.

و خودش در بالاترين پله منبر نشست. ناگهان متوجه شد كه تمام چشمها به او دوخته شده است. مضطرب شد و خطاب به حاضران گفت معمولًا اولين بار به منبر رفتن و سخن گفتن دشوار است. ضمناً ما خطيب نيستيم. البته روزهاى ديگرى در پيش است نگران نباشيد. بزودى و به مناسبت، خطبه‌هايى متناسب، برايتان ايراد خواهم كرد. ان شاء الله.

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 351
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست