اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 507
الله فى جيرانكم فانّهم وصيّة نبيّكم مازال يوصى بهم حتى ظننّا انه
سيورّثهم» نامه 47، 422.
زوى
زىّ و
زوىّ: كنار كردن. برگرداندن. منع كردن. جمع كردن
«زوى
الشىء يزويه زيّا: نحاّه و صرفه- منعه- جمعه»
از اين
ماده هشت مورد در كلام حضرت آمده است، در وصيّت خويش به حسنين 8
فرمايد: «و لا تأسفا على شىء منها زوى عنكما»
نامه 47، 421، تأسف نخوريد بر چيزيكه از دنيا از شما رفته است. درباره دنيا
فرموده: «و انصرفوا بقلوبكم عنها و لا يحننّ احدكم
حنين الامة على ما زوى عنه منها» خ 173، 249 با دلهايتان از دنيا بگرديد، و
كسى از شما مانند ناله كنيزان ناله نكند بر آنچه از دنيا از وى رفته است.
زيد
(بر وزن
عقل و فعل) و زيادت. نمو كردن و زياد شدن، لازم و متعدى هر دو آمد است «ازدياد»
نيز به همان معنى است «استزاده» براى طلب است «مزيد» مصدر ميمى و اسم مفعول آيد
(زيادت- زياد شده) «مزداد» اسم فاعل از افتعال است در حكمت 283 فرموده: «جاهلكم مزداد و عالمكم مسّوف» جاهلتان عمل را بدون
بصيرت زياد مىكند و عالمتان امروز و فردا مىنمايد و نيز فرموده: «انّ الايمان يبدو لمظة فى القلب كلمّا ازداد الايمان ارذادت
اللّمظة» غريب 5، 518.
زيف
(بر وزن
عقل) و زيفان (بر وزن جريان) تبختر و تكبّر. از اين ماده فقط دو مورد در «نهج»
آمده است. درباره خلقت زمين فرموده: است: «فهمد بعد
نزقاته و لبد بعد زيفان و ثباته» خ 91، 132، بعد از اضطراب و طپشهايش خاموش
شد و بعد از تبخير موجهايش، ايستاد. و درباره طاووس فرموده: «يختال بالوانه و يميس بزيفانه» خ 165، 236، خودنمائى
مىكند با رنگهايش و تبخير مىكند با حركت دادن دمش، گويند در اينجا حركت دادن دم
قصد شده است.
زيل
زيال:
افتراق و دورى.
«زيّله:
فرقّه»
«زايله:
فارقه»
و آن دو
بار در «نهج» آمده است: «فكونوا منها على اوفاز و
قربّوا الظهور للّزيال» خ 132، 190 «وفز» (بر
اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 507