اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 406
درباره
مردان الهى فرموده: «و قد نشروا دواوين اعمالهم و
فرغوا لمحاسبة انفسهم على كلّ صغيرة و كبيرة» خ 222، 343، نامههاى اعمال
خويش را باز كرده (يعنى گناهان خويش به نظر آورده) و بر محاسبه خويش مشغول شده و
از چيز ديگرى فارغ شدهاند.
دواء
«دواء»:
هر چيزيكه با آن معالجه مىشود:
«الدواء:
ما عولج به من كلّ شىء»
«داء»:
درد. «دوى» بر وزن عقل: مرض. چنانكه در خ 228، 350 آمده: «لله
بلاد فلان فلقد قوّم الاود و داوى العمد» خدا خير دهد ديار فلانى را، كجى
را راست كرد و مرض را مداوا نمود. «عمد» بر وزن شرف: درد و مرض و علت است، رجوع
شود به «فلان». در حكمت 6 فرموده: «الصدقة دواء منجح و
اعمال العباد فى عاجلهم نصب اعينهم فى آجلهم» صدقه دوائى نجات دهنده است،
اعمال بندگان در دنيا، پيش چشمشان خواهد بود در آخرت.
«دوى»
بتخفيف آخر: مريض. و چيزيكه در اثر مرض باطن آن فاسد شده است در مقام موعظه
فرموده: «كانكم نعم اراح بها سائم الى مرعى و بى و
مشرب دوىّ» خ 175، 250. «وبّى» محلّ بدى كه موجب مرض وبا مىشود و «دوىّ»
به معنى مرض آور است يعنى: گويا شما شترانى هستيد كه شتر چرانى آنها را به چراگاهى
بد و «وبا» برده و به آبخورى مريض كننده در وصف منافقان فرموده: «يرصدونكم بكلّ مرصاد قلوبهم دويّة و صفاحهم نقيّة» خ
194، 307 در هر كمين در كمين شما نشستهاند، قلوبشان مريض است ولى چهرهشان از
علامات كينه پاك مىباشد: «و لها دوىّ شديد» خ
192، 302 در «قصف» خواهد آمد.
دوت
دوات:
ظرف مركّب:
«الدواة:
اداة يوضع فيها الحبر فيكتب منها»
و آن فقط
يكدفعه در «نهج» آمده است كه آنحضرت بابى رافع كاتب خودش فرمود: «الق دواتك و اطل جلفة قلمك...» حكمت 315 و آن مشروحا
در «جلف» گذشت.
ديث
تدييث:
ذليل كردن. گويند: «ديثّه: ذلّله» و آن فقط يكبار در «نهج» يافته است كه درباره
جهاد فرموده: «ضمن تركه رغبة عنه البسه ثوب الذلّ... و
ديثّ
اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 406