اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 294
حكومت
حكمرانى.
اداره امور قضاوت، مصدر حكم است و آن چهار بار در «نهج» آمده است، به خوارج درباره
صلح صفين فرموده: «و قد كنت نهيتكم عن هذه الحكومة
فابيتم علّى اباء المنابذين حتى صرفت رأيى الى هواكم» خ 36، 80 من شما را
از اين حكميّت نهى كردم ولى امتناع كرديد، مانند امتناع نافرمانان، تا رأى خود را
به طرف هواى نفس شما بر گرداندم و نيز بعد از روشن شدن خيانت عمرو بن عاص و
بىلياقتى و نفاق ابو موسى فرموده: «و قد كنت امرتكم فى
هذه الحكومة امرى.. لو كان يطاع». خ 35، 79. (يا مالك): «و الواجب عليك ان تتذّكر ما مضى لمن تقدّمك من حكومة عادلة
او سنّة فاضلة» نامه 53، 445.
حكايت
نقل
كلام. اين لفظ فقط يكبار در «نهج» آمده است، و در كلام الله از آن خبرى نيست به
امام حسن 7 مىنويسد: «اياك ان تذكر من
الكلام ما يكون مضحكا و ان حكيت ذلك عن غيرك» نامه 31، 405 بپرهيز از كلامى
كه خندهآور است هر چند آنرا از ديگرى نقل كنى.
حلب
حلب و
احتلاب: دوشيدن. از اين لفظ ده مورد در «نهج» آمده است و در كلام الله به كار
نرفته است در رابطه با بىطرفى در كارهاى باطل فرموده:
«كن فى الفتنة كابن اللبون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب» حكمت 1، ابن لبون
بچه دو ساله شتر را گويند يعنى در فتنهها (كه هر دو طرف باطل است) مانند بچّه شتر
دو ساله باش نه پشتى دارد كه سوار شد و نه پستانى دارد كه دوشيد، ولى اگر يك طرف
حق و يك طرف باطل باشد، وظيفه، دفاع از حق، و يارى كردن آنست لذا در رابطه با آنها
كه نه آنحضرت را يارى كردند و نه معاويه را فرمود: «لم
ينصروا الحق و لم يخذلوا الباطل» حق را يارى نكردند، باطل را خوار ننمودند
يعنى از هر دو جهت مقصّرند.
در رابطه
با فتنههاى آينده فرموده: «ثمّ يأتى بعد ذلك طالع
الفتنة... ترد بمرّ القضاء و تحلب عبيط الدماء و تثلم منار الدين» خ 151،
211، سپس مقدمات فتنه شروع مىشود... مىآيد با كوبيدن تلخ، مىدوشد خونهاى تازه و
خالص را، مىشكند علائم دين را.
اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 294