اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 261
كاذب و اموالها محروبة و اعلاقها مسلوبة» خ 191، 285 برق آن فريبنده، گفتارش دروغ، اموالش
غارت شده، و تعلقهايش از بين رفتنى است. و نيز در خ 111، 165 فرموده: «و جارها محروب» همسايهاش غارت شده است.
حرث
كاشتن و
كشت:
«الحرث:
مصدر و ما يستنبت بالبذر و النّوى و الغرس»
از اين
ماده سيزده مورد در «نهج» آمده است: «انّ من ابغض
الرجال الى الله تعالى لعبدا... ان دعى الى حرث الدنيا عمل و ان دعى الى حرث
الاخرة كسل» خ 103، 149 منظور از حرث اول هر كارى است كه فائده دنيوى دارد
و از حرث دوم اعمال صالح است، آن در «نهج» فقط يكجا در كشت متعارف آمده است چنانكه
در رابطه با ملخ فرموده: «و لا يستطيعون ذبّها... حتى
ترد الحرث فى نزواتها» خ 158، 272 مردم دفع ملخ را قادر نيستند... تا در
جهيدنهاى خود وارد كشت بشود. «حارث بن حوت» مردى بود كه بعد از جنگ جمل محضر
آنحضرت آمد و گفت: گمان مىكنى كه من اصحاب جمل را در ضلالت مىدانم (يعنى آنها را
حق مىدانم) امام صلوات الله عليه فرمود: «يا حارث
انّك نظرت تحتك و لم تنظر فوقك فحرت انّك لم تعرف الحق فتعرف من اتاه و لم تعرف
الباطل فتعرف من اتاه» حكمت 262. يعنى به پائين نظرت (رأى بد و جمود فكر)
نگاه كردى و با رأى عالى و حقگرا نگاه نكردى لذا حيران شدى تو حق را نشناختهاى تا
اهل حق را بشناسى و تو باطل را ندانستهاى تا اهل باطل را بدانى. حارث گفت: من
مانند سعد وقّاص و عبد الله بن عمر كنار مىروم نه با تو مىشوم و نه بر عليه تو.
امام صلوات الله عليه فرموده: «انّ سعدا و عبد الله بن عمر لم ينصرا الحق و لم يخذ
لا الباطل» يعنى آندو حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار ننمودند، يعنى راه
آنها راه ناحقّ است، بعد از بيعت امام 7 سعد وقاص از آنحضرت كنار كشيد و
با گوسفندان خود بيابانگردى پيشه گرفت، عبد الله بن عمر نيز بخواهرش حفصه توسّل
كرد و از آنحضرت كنار كشيد. آرى آندو نمىتوانستند عدالت و تقوى و ايمان ولّى ذو
الجلال را تحمّل كنند.
اسم الکتاب : مفردات نهج البلاغه المؤلف : قرشی، سید علی اکبر الجزء : 1 صفحة : 261