اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 520
اين نكته
مهم لازم به ذكر است كه عبرت آموزى از تاريخ، زمانى تحقق مىيابد كه خبرهاى بازگو
شده راست و درست باشد؛ چون بنابر آن است كه از تجربههاى خوب و بد گذشته پندگيرى
شود و تجربه، زمانى صدق مىكند كه واقعى بوده و انجام گرفته باشد و مجالى براى فرض
و خيال در آن نباشد. قرآن حتّى آنجا كه مثلى مىزند، بر واقعيتهاى سپرى شده زندگى
انگشت مىنهد تا از آن درسآموزى شود؛ تجربههاى تلخ تكرار نشود و تجربههاى شيرين
ادامه يابد و با فرض و پندار نمىتوان عبرت آموزى كرد.
3.
پرورش صفات والاى انسانى
قصص
قرآنى به جاى نشان كردن احساسات و عواطف انسان و توجّه دادن او به غرايز نفسانى،
به پرورش اخلاق نيك و صفات عالى در او مىانديشد؛ زيرا حركت در مسير تكامل، چه از
سوى فرد و چه از سوى جامعه، پس از عقيده به خدا و فرستادگان او و باور داشتن جهان
آخرت، بر پايه اخلاق استوار است و خوپذيرى از خصلتهاى والا و نيك و نماد تكامل
فردى و جمعى است. بر اين اساس، شالوده جامعه انسانى از نظر اسلام، شالودهاى
اخلاقى است و منش اخلاقى نيك، نشانه پيشرفت و تمدّن انسان است. از پيامبر گرامى
اسلام روايت شده است كه فرمود:
براى
گسترش خصلتهاى شرافتمندانه و شايسته اخلاقى برانگيخته شدم.[1]
براساس
آنچه ياد شد، داستانهاى قرآن داراى گرايشى اخلاقى- تربيتى است و در پى رشد و پرورش
ايمان به خدا، عمل صالح و رفتار نيك در منش فرد و جامعه است. شايد تفسير «هدى و
رحمة» در آيه پيشين همين پرورش صفات والاى انسانى باشد. شاهد آنكه از حضرت رسول
صلى الله عليه و آله رسيده است: «خداوند مرا به عنوان رحمتى براى همه جهانيان
برانگيخت».[2]
[1] . بحارالانوار، 16/ 286. علامه مجلسى اين حديث را
از حضرت على عليه السلام چنين نقل مىكند؛« سمعتُ رسول اللَّه صلى الله عليه و آله
يقول: بعثت بمكارم الاخلاق و محاسنها». متّقى هندى در كنزالعمال( 3/ 16، حديث
5217) آن را با اين لفظ آورده است:« إنّما بعثت لأُتمّم مكارم الاخلاق ...»