اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 517
مىآميزد و
از عاطفه و احساس و عقل و ادراك، به يك اندازه بهره مىگيرد.
قرآن
به همين شيوه گاه برخى موضوعات و مفاهيم را در قالبهاى گوناگون و در سياقهاى
متفاوت تكرار مىكند و همه اين تكرارها طبق اقتضاى مقام و مناسب با هدفى است كه از
ذكر قصه دنبال مىشود و بدين جهت ممكن است در هر بار مطالبى اضافه يا كاسته شود و
يا مناسبت ايجاب كند كه قصه به شكل خلاصه و يا مبسوط آورده شود. از اين رو قصههاى
قرآن سبك ويژه خود را دارد و خارج از شيوههاى مرسوم در قصه ادبى است.
ويژگيهاى
قصص قرآنى
قصص
قرآنى دو ويژگى مهم دارد: «حقيقت گويى و واقعگرايى» نه خيالپردازى و «هدفمندى و
همسويى با غرضى كه قرآن در پى آن است». قرآن به داستان، تنها به عنوان يك كار هنرى
نپرداخته است و نيز غرضش مانند تاريخ نگاران و قصهپردازان، شرح حال گذشتگان يا
سرگرمى و لذت نبوده است، بلكه قصه در قرآن با ديگر شيوههاى بيانى آن همگام مىشود
تا اهداف و خواستههاى دينى و تربيتى قرآن را برآورده سازد و البته در اين ميان،
قصه از مهمترين اين شيوههاست.
براساس
آنچه ياد شد، مىتوان تفاوت داستانهاى قرآن با ديگر قصص را در چند خصوصيّت كلى
برشمرد. اين ويژگيها را خود قرآن كريم نيز اشارهوار بيان كرده است:
«لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً
يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ
وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»[1]
...
از
آيه اينگونه برداشت مىشود كه قصههاى قرآن به واقعگرايى، حقيقتگويى، حكمت
آموزى و تربيتگرى كارآمد متّصف است كه به توضيح آنها مىپردازيم:
[1] . يوسف/ 111:« به راستى در سرگذشت آنان براى
خردمندان عبرتى است. سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصديق چيزى است كه
پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان مىآورند، رهنمود و
رحمتى است»
اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 517