اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 477
حق گذشت و
آن را پايمال كرد و در ادامه مىنويسد: «وكذا تعدّى الشّيءَ: جاوزه»؛ يعنى از
چيزى تعدّى كردن يعنى آن را پايمال كردن. در پايان مىنويسد: «فهما بمعنىً»؛ يعنى
«تعدى» و «اعتدى» به يك معناست.
درخواست
غذا
خداوند
متعال مىفرمايد: «حَتَّى إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها
فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ
فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً»[1]
هاشم غير عرب درباره اينآيه افاضهكردهاست كهبايد بهجاى «استطعما أهلها»،
«استطعماهم» گفته مىشد.
علامه
بلاغى در اين باره مىنويسد: شايد اين اشكالتراش توهّم كرده كه گزاره «استطعما
اهلها» جواب «إذا» است، در حالى كه چنين نيست، بلكه اين جمله، صفت قريه است؛ يعنى
«القرية الّتي استطعما أهلها ...» و جواب «اذا» در پايان آيه آمده، آنجا كه فرموده
است: «قال لو شئت ...».[2]
فخر
رازى نيز در اين باره گفته است: تكرار، گاهى براى تأكيد است و اين شيوه هم معروف
است و هم در زبان واقع شده است؛ مانند قول شاعر:
يعنى
اى كاش كلاغى كه قرار است فردا صبح خبر جدايى و فراق را فرياد زند، سرش بريده
مىشد.
ابو
حيّان غرناطى درباره تكرار لفظ اهل در اين آيه مىنويسد: تكرار لفظ اهل در اين آيه
از باب تأكيد است كه گاهى به جاى تأكيد فايدهاى ديگر دارد و آن اينكه خضر و موسى
عليه السلام هنگامى كه وارد روستا شدند، در آنِ واحد نزد همه نرفتند، بلكه فقط نزد
برخى از ايشان رفتند؛ از اين رو مقصود از «استطعما ...»، درخواست غذا از برخى
اهالى روستاست، ليكن براى اينكه معلوم شود آن دو از همه اهالى روستا درخواست غذا
كردند، لفظ «أهلها» را نيز آورده تا همه آنان را در برگيرد. بدين معنا كه ايشان
نزد تك تك افراد آن قريه رفته و درخواست غذا كردند، اما هيچ يك از آنان