جاحظ
مىگويد: مىتوان پذيرفت كه از چشم شخصى كه به چيزى خوشايند مىنگرد، ذرّات ريز و
لطيفى متّصل به چشم، جدا شود و در آن چيز تأثير بگذارد و اين از خواصّ چشم است،
مانند خواصّ ديگر اشياء.[2]
همو
در كتاب «الحيوان» به مناسبت لزوم پرهيز از چشمها و دلهاى بدبين و آزمند
مىنويسد:
دانشمندان
فارس و هند و طبيبان يونان و خردمندان عرب و شهروندان با تجربه و متكلّمان
صاحبنظر، غذا خوردن در برابر چشم درندگان را خوش نمىدانستند، و اين از ترس
تأثيرات نفسانى و چشم آنها بود. زيرا در نگاه آنان اشتها و حرص و خواهش و تمنّا
وجود دارد و از همين رو از منافذ بدن آنها همواره بخار بدبو خارج مىشود و از
چشمانشان شرّ و مفسدههايى مىخيزد كه با طبيعت انسانها ناساز است و به همين جهت
دوست نداشتند در حالى كه مشغول خوردن هستند، خادمان بالاى سرشان بايستند و مگسها
را دفع كنند يا آشاميدنى بگردانند مبادا كه چشم بزنند يا نفوس بد وارد كنند، و
همواره دستور مىدادند كه اول آنها را سير كنند، سپس خود پذيرايى شوند. همچنين
مىگفتند سگ و گربه خانگى را يا پيش از سفره گستردن برانيد يا آن كه چيزى هر چند
استخوان باشد پيشش بيندازيد و او را سرگرم خوردن كنيد.
جاحظ
همچنين مىگويد:
نفوس
درندگان و چشمهاى آنان در اين زمينه بدتر و پليدتر است، زيرا نگاهشان آميخته با
حرص و بد ذاتى است. اين حقيقت با آنچه درباره تأثير نگاه اعجابآميز مىگويند
رابطهاى تنگاتنگ دارد، و گفتهاند: كسانى را ديدهايم كه به چشم شورى
[1] . نمط آخر كتاب اشارات، به نقل از پاورقى مجمع
البيان، 5/ 249.
[2] . مجمع البيان، 5/ 249 ذيل تفسير سوره يوسف. شايد
ايشان اين مطالب را از سيد رضى در كتاب المجازات النبويّة، ص 369 گرفته باشد با
اندك تغييرى كه اشاره خواهد شد.
اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 284