دقيقا عمل
كند، راه درستى مىرود، اما چون تكميل و كمال آن با دين اسلام است، از اين فيض
محروم شده است، نه اينكه باطل است، باطل غير از محروم بودن است. برخى آيات كه در
مكه نازل شده كه قالُوا لَمْ
نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ
اينها چه مىخواهند بگويند، مىخواهند بگويند اينها روز قيامت تأسف مىخورند كه
چرا دين اسلام را نپذيرفتيم تا از اين نعمتهاى بزرگى كه در اسلام هست متنغم شويم.
پس يك زردشتى و مسيحى، حاضر است كه صد در صد پندار نيك، گفتار نيك، كردار نيك
داشته باشد و هرگز دنبال اهريمن حركت نكند، آيا خداوند او را نديده مىگيرد؟ راه
او درست است، اما راه كاملى نيست؛ يعنى دنبال حقيقت است و تا حدودى هم حقيقت را
پيدا كرده است؛ اما از خيلى از فيوضاتى كه در اسلام هست، محروم شده است. در نتيجه
خداوند به او لطف مىكند.
من
درباره آيه لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِ دو
هفته كار كردهام، مطالب بسيار ظريفى اينجا مطرح است كه يكى از آنها اين است كه
الان هم در لسان فقه و عامه شايع است كه «كفار، امّا الاسلام، امّا القتل» يعنى يا
اسلام و يا قتل و ديگر سومى ندارد. يك كافر ذمى داريم و يك كافر معاهد، مثل
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (توبه/ 5)
اشاره به مشركينى است كه عهد شكستهاند. سوره برائت آيه 4 را مطالعه بفرماييد،
مىگويد: كسانى كه با شما نقض عهد نكردهاند به آنها ولايت داشته باشيد، همين
مشركين را دارد مىگويد و پيغمبر با بعضى از قبايل مشرك، معاهده بست و تا آخر
حياتش هم اين معاهده پا برجا بود و بعد از پيغمبر هم جانشينان او به همين معاهده
عمل مىكردند و آنان هم همينگونه بودند.
شيخ
در تبيان مىگويد: اگر يك بتپرست يا يك يهودى در كشور ما بيايد، اين طور نيست كه
ما به او بگوييم حق زندگى در سايه اسلام ندارى، يك مشرك مثل يك يهودى است، هيچ
فرقى ندارد، اگر آمد در ظل نظام اسلامى و خواست زندگى كند و از نعمت نظام اسلامى
بهرهمند شود، محترم است وحتى روايت از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت
على عليه السلام هم داريم كه تاكيد كرده است و شيخ در مبسوط مىگويد: اگر يك مشرك
در بلاد مسلمين زندگى مىكند و با او پيمان بستى، حتى اگر مالى در خارج از بلاد
اسلامى دارد، آن هم محترم است و در امان اسلام است.
آنچه
ما معتقديم، اين است كه ما نمىتوانيم كسى را با اصرار ديندار كنيم، چرا
نمىتوانيم؟ چون طبيعت دين اكراهبردار نيست؛ يعنى سالبه به انتفاء موضوع است! نه
اينكه: