معصوم باشد،
آنها نمىگويند كه گناهى كرده است. اينكه آيا پيامبران قبل از نبوت بايد معصوم
باشند يا نه يك بحث كلامى است.
سؤال:
وقتى حضرت موسى با خدا روبهرو شد، ترسيد و اين اشكال ندارد. ترس داشتن يك بحث و
شك نكردن بحثى ديگر است؛ چنانكه ائمه عليهم السلام در موقع نماز ترس داشتند و اين
چه اشكالى دارد؟
پاسخ:
پيامبر موقع وحى صدايى را مىشنود، مىلرزد كه من ديوانه شدم، ترس از ديوانه شدن
دارد. حضرت موسى از مار مىترسيد و آنقدر ترسيد كه پشت سرش را هم نگاه نكرد و با
هشدارى كه به او داد تنبيه شد.
سؤال:
آيا از نهجالبلاغه استفاده مىشود كه ترس حضرت موسى از غلبه جهل بود؟
پاسخ:
اگر از چيز ديگر بود، چرا فرار كرد؟ همهى پيامبران اين دغدغه و ترس را داشتهاند
كه نتوانند ماموريت الهى خود را خوب انجام دهند. پيامبر اين احتمال را مىدهد كه
نكند كوتاهى كرده باشد كه ابوجهلها اينقدر استقامت مىكنند. خداوند مىفرمايد:
فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا
الْحَدِيثِ أَسَفاً (كهف/ 6) گويى مىخواهى به خاطر اعمال آنان، خود
را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند.
سؤال:
روبهرو شدن محدود با نامحدود، ترس و هيبت خاصى دارد و اين عيب نيست؟
پاسخ:
اين براى كسى كه آمادگى نداشته باشد، درست است، مثل اينكه شما براى مزرعهى
خودتان با دو تا بيل يك راهى باز مىكنيد، ولى ناگهان همهى آب وارد مزرعه مىشود
و مزرعه را از بين مىبرد، ولى اگر فنى عمل كنيد، مثلا يك راه باريكى به مزرعه باز
كنيد، مفيد و موثر واقع مىشود.
سؤال:
آيا لحظهاى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نبوت رسيد، با دوران رسالت كه
زجرها كشيدند، از كمالات روحى يكسانى برخوردار بودند؟ از يكطرف مىگوئيم نسبت به
حضرت جبرئيل، برتر بودند و از سوى ديگر مىگوئيم جبرئيل به او سلام مىكرد و
پيامبر نمىدانست كه جبرئيل سلام كرده است.
پاسخ:
از جهت مقام، مقام پيامبر اسلام از همهى فرشتگان بالاتر است؛ اما اصلا ما
نمىتوانيم جبرئيل را معلم پيامبر معرفى كنيم. پيامبر از همان زمان بعثت تا رحلت
به مقامات و كمالات والاترى مىرسيد و اين جمله كه درخواست افزوده شدن علم مىكند؛
«رب زدنى