اما تعارض
گرايش هرمنوتيك فلسفى، با تفسير بسيار آشكار است، چراكه علىرغم تعاريف متعددى كه
از تفسير- به معناى اصطلاحى- ارائه شده است، تقريباً همه اين تعاريف، تلاش مفسر را
در راستاى كشف معناى مورد نظر مؤلف دانسته و هدف تفسير را وصول به مراد مولف
دانستهاند. اين تلقى از تفسير كه نظريه رايج ميان مفسران و از جمله آيتالله
معرفت است، در تقابل گسترده با مباحث هرمنوتيك فلسفى در زمينه فهم متن است به
گونهاى كه اگر مفسرى اين گرايش هرمنوتيكى را بپذيرد، درحقيقت، تفسير خود را
زاييده ذهن خود دانسته و اعتبار آن را زير سؤال برده كه قاعدتاً هيچ مفسرى چنين
كارى نمىكند و همانطور كه بيان شد، آيتالله معرفت نيز با اين گرايش هرمنوتيكى
به شدت برخورد كرده و آن را رد مىكند.