زبان شناختى
وحى نبودن قرآن از جانب خدا براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است. آيتالله
معرفت پيش فرض دوّم ونزبرو مبنى بر وحى نبودن قرآن از جانب خدا بر پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم را ردّ مىكند. وى منشأ اين نوع تفكّرات را بدينصورت بيان
مىكند: انكار وحى، ناشى از نظريهاى است كه انسان را يك موجود مادّى صرف فرض كرده
است؛ در حالى كه اين نظريه نادرستى درباره انسان است كه در عصر پيدايش نحوه تفكر
ماّدى نسبت به حيات و زندگى، در اروپا رواج يافت. نحوه تفكرى كه با پيشرفت علوم و
صنايع در دو قرن هيجدهم و نوزدهم همراه بود و در نتيجه، معيارهاى معنوى درباره
حيات، به عقب برگشت. (معرفت، پيشين، ج 1، ص 33) آيتالله معرفت در مبحثى گسترده و
مبسوط ضمن تبيين و توضيح وحى، بر امكان وحى، وقوع وحى، كيفيّت وحى و انواع وحى
استدلال مىآورد. (الزركشى، 1408)
4-
رهيافت روايى
در
رهيافت روايى به مسأله جمع قرآن مرجع و مأخذ مورد مراجعه روايات و احاديث است.
آغاز اين رهيافت با آغاز بحث و تحقيق درباره جمع قرآن قرين است و همچنان تا زمان
حاضر جريان حاكم بر انديشه دانشمندان مسلمان مانند زركشى (همان، ج 1، صص 98- 24)،
طايى (الطايى، 1391)، سيوطى (السيوطى، 1363)، زرقانى (الزرقانى، 1416)، صبحى صالح
(الصالح، 1965)، منّاع القطان (القطان، مكتبة وهبة، 1410) و برخى اسلام شناسان
غربى همچون: نولدكه(Noldeke) ، شوالى(schwally) ) نولدكه، 2004)، مونتگمرى وات(Montgomery
watt) ) بل، 1382)،
ينبل(Juynboll) ، گرگورشولر(Gergo ،schoeler) و موتسكى(Motzki) )See ،Harald .Motzki .Op .cit .61) بوده است. پيش فرض اساسى اين رهيافت، اعتبار تاريخى روايات و
احاديث است. در اين رهيافت علاوه بر تحليل، بررسى، نقد و ارزيابى متن روايات و
احاديث، سند روايات به لحاظ وثاقت راويان، انقطاع يا عدم انقطاع روايت، تعدد و
اختلاف سلسه سندها، واحد بودن روايت، متواتر بودن آن و ... مورد بررسى قرار
مىگيرد.
آيتالله
معرفت براى حلّ مسأله جمع قرآن رهيافت روايى را اتخاذ مىكند، يعنى براى
مفهومسازى، توصيف، تبيين و توجيه مسأله جمع قرآن به بررسى سند و متن روايات و
احاديث مىپردازد. وى در اينباره مىگويد: موضوع جمعآورى قرآن يك حادثه تاريخى
است ... و در