اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 291
براى تجارت به غزّه رفته بود، در همين شهر از دنيا رفت. شافعى نيز در
غزه به دنيا آمده است.
(1)
غضبان:
(قصر
غضبان)، جايى بوده در حومه بصره. نقل شده است انس بن مالك دعا كرد كه خداوند براى
باغى كه داشت باران بفرستد و باران آمد و به «قصر غضبان» نرسيد. مقصود اين است كه
خداوند دعاى اين صحابى را مستجاب كرد و فقط بر باغ او باران فرستاد.
(2)
غضوين:
(ذو
غضوين)، تثنيه «غضا» است. در حديث هجرت اين نام برده شده است.
ابن
اسحاق مىگويد: سپس بلد راه، آن دو (پيامبر و ابو بكر) را از بطن مرجح در ذو
الغضوين برد.
بعضى
آن را «عصوان» گفتهاند كه تثنيه «عصا» است و به يكى از آنها «عصا اليمنى»
مىگويند و به ديگرى «عصا اليسرى». در آبراههاند كه بعد از پيوستن به يكديگر دو
وادى مجاج، يكى از ريزابههاى وادى فرع مىريزند.
(3)
غطفان:
قبيلهاى
عدنانى است كه در آن قسمت از سرزمين نجد كه بعد از وادى القرى و كوه طئ است،
مىزيستند؛ از جمله ديار غطفان است:
ذو
ارل و هباءة. و از كوههاى ايشان است:
ضرغد.
و از وادىهاى آنهاست: «رمّه».
اين
قبيله در زمان جاهليت بت عزّى را مىپرستيدند.
(4)
غفار:
قبيلهاى
عربى است كه در اطراف مكه به سر مىبردند. از قناتهاى اين قبيله است: «بدر»؛ و از
وادىهاى آنهاست:
«ودّان»؛
و از جمله ديار ايشان است:
وادى
صفرا واقع در ميان مكه و مدينه.
(5)
غماد:
(به
كسر اول و بعضى هم به ضمّ آن گفتهاند)، راجع به اين كلمه، پيشتر در ذيل عنوان
«برك» توضيح دادهايم. به اين عنوان در حرف باء رجوع شود.
ياقوت
مىگويد: مىتواند جمع «غمد» باشد كه به معناى غلاف شمشير است، اما در ميان اسامى
امكنه، معنايى ندارد. بنابراين، بايد مأخوذ از «غمدت الرّكيّة» باشد؛ يعنى آب چاه
زياد شد.
(6)
غمدان:
(به
ضمّ اول)، دژ يا ارگى بوده در يمن، واقع در نزديك صنعا كه ارياط حبشى آن را ويران
كرد.
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 291