اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 194
رودخانهاى است. به قول ديگر: ميان رود حيره تا نجف و تا كسكر را
سدير مىگفتهاند.
(1)
سدير
و خورنق:
دو
قصر بودهاند در عراق متعلّق به منذريان.
(2)
سديره:
مصغّر
«سدره»؛ ياقوت مىگويد:
آبى
است ميان جراد و مروّت، در سرزمين حجاز. زمانى كه حصين بن مشمت خدمت پيامبر خدا صلّى
اللّه عليه و آله آمد و اسلام آورد، آن حضرت اين آب را با چند آب ديگر به اقطاع وى
داد.
(3)
سراة:
(به
فتح سين)، جمع غير قياسى «سرىّ» است. به گفته سيبويه: اسمى است كه براى جمع وضع
شده و مفرد ندارد؛ مانند «بقر» و «رهط». سراة در عربستان عبارت است از منطقه كوهستانى
واقع در جنوب طائف تا نزديك آبها در جنوب عربستان سعودى.
(4)
سردد:
(به
ضمّ اول و سكون دوم و ضمّ دال اول)، در شعر پوزشخواهانه ابو سفيان بن حارث از
محضر پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله، اين نام ذكر شده و گمان مىرود در سرزمين
يمن باشد.
(5)
سرر:
(به
كسر اول و فتح دوم)، محلّى است كه ناف پيامبران در آنجا بريده شده است.
ياقوت
مىنويسد: در چهار ميلى مكه است. در برخى احاديث آمده است كه: در مأزمان منا است و
در آنجا درخت بزرگى وجود دارد. ابن عمر گويد: در زير اين درخت ناف هفتاد پيامبر را
بريدهاند. بعضى از محدثان آن را به ضمّ سين و بعضى به فتح آن خواندهاند. اما
گفتهاند كسر آن درستتر است.
(6)
سرغ:
(به
فتح اول و سكون دوم و به قولى به فتح اول و دوم)، گروهى آن را آخرين نقطه از اعمار
و توابع مدينه دانستهاند و بعضى گفتهاند: آخر شام و اول حجاز و در وادى تبوك است.
دباغ
در جلد اول كتاب «بلادنا فلسطين» مىنويسد: سرغ، همان المدوّره فعلى است كه مركز
مرزهاى ميان اردن و عربستان سعودى، از راه حارة عمار مىباشد. در همينجا بود كه
عمر به شخصى برخورد كرد و آن شخص او را از شيوع طاعون در شام خبر داد. مالك روايت
كرده كه عمر بن خطاب رهسپار
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 194