اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 185
(1)
«ز»
(2)
زابل:
[1]
(به فتح باء)، به وزن «هاجر»، شهرى است از سند. از ابن سيرين نقل شده كه وى خريد
بردگان و اسيران زابل را مكروه مىدانست و مىگفت: عثمان (بن عفان) با آنان عهد
مانندى بسته بود.
(3)
زابوقه:
به
وزن «فاعوله»، جايى است نزديك بصره كه جنگ جمل در آنجا رخ داد.
[زاد
و راحله:
از
جمله شرايط استطاعت، وجود زاد و راحله براى مسافر است. زاد در لغت، مواد غذايى و
وسايل سفر است كه مسافر با خود به همراه مىبرد[2]
و راحله در لغت به شترى گفته مىشود كه براى سوارى و سفر مناسب باشد.[3]
مرحوم
صاحب عروه مىگويد:
منظور
از «زاد» خوردنى، آشاميدنى و ديگر نيازمندىهاى مسافر است و «راحله» هر وسيله
سوارى است كه براى سفر مورد استفاده قرار مىگيرد.]
(4)
زاره:
شهر
و بندرى بوده قديمى، در ساحل خليج فارس، در نواحى قطيف، از شرق عربستان سعودى، كه
هيأت نمايندگى مردم آن، از قبيله عبد القيس، خدمت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و
آله رسيد. اين شهر امروزه از ميان رفته و محلّ آن به نام «الرماده» معروف است و در
شهر العواميه در شمال قطيف، در داخل نخيله قرار دارد.
در
خبرهاى مربوط به جنگهاى ردّه و
______________________________
(1). مشهور به ضمّ باء است؛ چنانكه ياقوت نيز آن را به ضمّ (زابل)
ضبط كرده است- م.
(2).
مصباح المنير، ج 1، ص 26، ماده «زود».
(3).
صحاح اللّغه، ج 4، صص 1706 و 1707، ماده «رحل»؛ عروه، ج 2، ص 429
[1] . مشهور به ضمّ باء است؛
چنانكه ياقوت نيز آن را به ضمّ( زابل) ضبط كرده است- م.
[3] . صحاح اللّغه، ج 4، صص 1706
و 1707، ماده« رحل»؛ عروه، ج 2، ص 429
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 185