«اصحاب
پيامبر صلى الله عليه و آله را چنان ديدم كه هيچ كدام از شما را مانند آنان
نمىبينم. آنان [در تنگناى مشكلات صدر اسلام] با موهايى ژوليده و چهرههايى
غبارآلود مىزيستند. شب هنگام را به عبادت و قيام و سجود مىگذراندند. گاه پيشانى
و گاه گونههاى خود بر خاك مىساييدند و از هراس روز رستاخيز، همچون شعلههاى
فرزوان، به خود مىلرزيدند. بر اثر سجده هاى طولانى، پيشانى آنان همچون زانوى
بُزان، پينه بسته بود. هرگاه نام خدا برده مىشد، آنچنان چشمشان اشكبار مىگرديد
كه گريبانشان خيس مىشد و هم چون شاخههاى درخت در هنگام تندباد، به خود
مىلرزيدند. [آرى، اين همه هراس و وحشت از آن جهت بود كه احساس مىكردند در مسؤليت
خود [نسبت به خدا و خلق كوتاهى كردهاند، بدينجهت] همواره در بيم و اميد به سر
مىبردند.»
اين
سخنان والا گهر درباره فرهيختگانِ صحابه والا مقام، از جايگاه رفيع آنان حكايت
مىكند و طبعاً، ويژه كسانى است كه واجد اين صفات بوده، محو جمال حق گرديده بودند؛
نه كسانى كه همواره در زمان حيات