اسم الکتاب : تفسير اثرى جامع المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 78
زبان
قرآن
بى
ترديد، زبان قرآن- كه پيامبر اسلام با آن، خطاب مىكرد- زبان قوم عربى بود كه در
عصر آنان و در ميانشان مىزيست:
«وَ
ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ»[1]؛
«و پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا برايشان [پيامهاى الهى را] روشن
سازد.»
«فَإِنَّما
يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»[2]؛
«همانا قرآن را بر زبان تو آسان گردانيديم؛ اميد كه پند پذيرند.»
«قُرْآناً
عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»[4]؛
«قرآنى عربى بى هيچ پيچيدگى؛ باشد كه آنان راه تقوا پويند.»
[م/
61] ابوالفتح كراجكى (متوفاى 449) از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
روايت كرده است كه فرمود: «به راستى، خداوند قرآن را بر آيين زبان عرب و طبق
شيوههاى كلامىِ عرب، بر من نازل كرد.»[5]
ليك
پرسش اين است كه آيا زبان عربى قرآن، همان زبان متفاهم عمومى (عرف عام) است؟ تا
عموم مردم، مخاطب به خطابات قرآن باشند؛ به گونهاى كه دست كم، در ظاهر تنزيل و
مرحله نخست بيانِ معنا، عموم مردم قصد شده باشند؛ يا اينكه مخاطب، ژرفانديشان
وانديشوران واهل استدلال هستند، نه مردم ديگر؟
مفهوم
رسانىِ سخن، مراحلى دارد؛ زيرا هر سخن، ظاهرى سطحى و باطنى عميق دارد و هر يك، بر
اساس سطح فهم شنوندگان حاضر و معاصر يا غايب و دور يا نسلهاى بعدى در طول زمان،
مراتبى دارد، از اين رو سطوح مخاطبان نسبت به