اسم الکتاب : پرتو ولايت المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 186
قرينهاى
وجود ندارد كه ظلم را تنها به معناى شرك بدانيم.
ديگر
آنكه: انسان مشرك، همان لحظه كه در برابر بت سجده مىكند، خطاب
«لا يَنالُ عَهْدِي» متوجه او مىشود و به او مىگويد: «اى انسانى كه
تا اين اندازه منحرف شدى و در مقابل سنگ سجده مىكنى، تو شايسته مقام امامت و عهد
الهى نيستى». بنابراين چنين انسانى- كه سابقه لغزش دارد- تا آخر عمر نمىتواند به
اين مقام نائل شود. امروزه نيز به كسانى كه سابقهدار هستند، سمتهاى مهم را
نمىدهند، زيرا نمىتوان مطمئن بود كه چنين شخصى دوباره دچار لغزش نشود.
خداوند
مىفرمايد: أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ
لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[1]؛
«آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مىكند سزاوار است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه
راه به جايى نمىبرد مگر آنكه [خود] هدايت شود؟ شما را چه شده، چگونه داورى
مىكنيد؟»
خداوند
در اين آيه، دو دسته را باهم مقايسه مىكند: آيا كسى كه سرتاپاى وجود، رفتار،
گفتار و پندارش انسان را به سوى حق سوق مىدهد، سزاوار است امام باشد يا كسى كه
راه به جايى نمىبرد جز آنكه او را راهنمايى كنند؟ در پايان نيز داورى را به خود
مردم واگذار است.
امير
مؤمنان عليه السّلام مىگويند: «أيّها النّاس إنّ أحقّ النّاس بهذا الأمر
[الإمامة] أقواهم عليه و أعلمهم بأمر اللّه فيه»[2]؛
«اى مردم، سزاوارترين مردم به اين امر [امامت] كسى است كه قوىترين آنها در امر
امامت و داناترين آنها به امر خدا در آن [امامت] باشد». حضرت على عليه السّلام
در اين حديث دو ويژگى امام را به مردم جهان معرفى مىكند:
1.
داراى بالاترين بينش سياسى و اجتماعى باشد.
2.
حكم خدا را درباره تكتك مسائل سياسى بداند و در اين زمينه داناترين مردم باشد.