اسم الکتاب : الجواهر السنية في الأحاديث القدسية المؤلف : الشيخ حرّ العاملي الجزء : 1 صفحة : 58
ابن عمار دهان از مسمع از ابو عبد اللَّه عليه السلام نقل
كرده كه حضرت فرمود: وقتى كه برادران يوسف او را به چاه انداختند، جبرئيل به يوسف
عليه السلام نازل شد و گفت: اى جوان، اينجا چه كار مىكنى؟ يوسف عليه السلام فرمود:
برادرانم مرا به اين چاه انداختند.
جبرئيل گفت: آيا
مىخواهى از اين چاه بيرون بيايى؟ يوسف پاسخ داد: آن مربوط به خداوند عز و جل است
اگر خواست مرا بيرون مىبرد. جبرئيل گفت:
خداوند به تو مىفرمايد:
با اين دعا مرا بخوان تا تو را از چاه بيرون بياورم.
يوسف عليه السلام پرسيد:
آن دعا چيست؟ جبرئيل گفت: بگو:
اللّهمّ إنّى أسألك
بأنّ لك الحمد لا اله الّا انت المنّان بديع السّموات و الأرض ذو الجلال و الإكرام
ان تصلّى على محمّد و آل محمّد و ان تجعلني ممّا انا فيه فرجا و مخرجا.
(يعنى، خداوندا، از تو
مسألت مىكنم و بر تو حمد مىنمايم. خدايى جز تو نيست. تو منت گذارنده و بوجود
آورنده آسمانها و زمين از عدم مىباشى و تو صاحب جلال و اكرامى و مسألت مىنمايم
كه بر محمد و آلش درود بفرستى و برايم قرار بدهى كه از اين چاه نجات يابم).
و بعد حضرت فرمود: بقيه
داستان حضرت يوسف همان است كه در قرآن آمده است.
و عنه عن أبيه عن ابن
أبي عمير عن حمّاد بن عثمان عن سيف بن عميرة قال: سمعت أبا عبد اللَّه عليه السلام
يقول: جاء جبرائيل عليه السلام إلى يوسف و هو في السجن، فقال له: يا يوسف، قل
في دبر كلّ صلاة: اللّهمّ اجعل لي فرجا و مخرجا و ارزقني من حيث أحتسب و من حيث لا
أحتسب.
أقول: هذا لا يتعيّن
كونه كلاما قدسيا غير أنّه يترجّح فيه ذلك، و اللَّه أعلم و از على بن ابراهيم از
پدرش از ابن ابو عمير از حماد بن عثمان از سيف بن عميره از ابو عبد اللَّه عليه
السلام نقل كرده كه حضرت فرمود: جبرئيل هنگامى كه يوسف
اسم الکتاب : الجواهر السنية في الأحاديث القدسية المؤلف : الشيخ حرّ العاملي الجزء : 1 صفحة : 58