بيان توحيد آفريدگار است
مبنى بر اينكه اله و شايسته معبودى نيست جز ذات كبريائى كه غايب و غيب الغيوب و
تعين او بعدم يعنى و ظهور او بعدم ظهور است.
و كلمه كل شىء همه
موجودات ريز و كلان را فرا مىگيرد و هر آنچه در نظام وجود است داراى دو جنبه است
جزء عدمى و ديگر وجودى است جزء عدمى عبارت از حد و مرز موجود است و نقصى كه در
وجود هر يك از آنها و سبب امتياز ذاتى آنها از يك ديگر است و از آن تعبير بماهيت
مىشود و امر اعتبارى و لازم همه موجودات امكانى اين قيد عدمى و هالك است و
بهرهاى از حقيقت و وجود ندارد و جزء ديگر وجود است كه نمونه و پرتوى از فيوضات
آفريدگار و رابطه موجودات با ساحت كبريائى است و وجه او ناميده مىشود.
و محتمل است جمله كل
شىء موجودات جهان طبع را شامل شود از نظر اينكه موجودات بر اساس تبدل و تحول
استوار است و هر يك بسوى نظام ابديت سوق داده مىشوند وجود ابتدائى آنها پايان
پذير است زيرا قوام وجود كه هر لحظه بهر يك از موجودات افاضه مىشود بر اساس حركت
بسوى كمال است
اسم الکتاب : درخشان پرتوى از اصول كافى المؤلف : حسينى همدانى نجفى، محمد الجزء : 1 صفحة : 279