responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 687

و آن را پذيرفته‌ايم و هر يك از ما از آن جهت تن به داورى قرآن سپرده و حكم آن را بر خود قبول كرده است كه پس از اين كشمكش عذرش نزد مردم پذيرفته باشد. [و السلام.]» على به او نوشت: «اما بعد، آنچه تو را دلبسته دنيا كرده است چنان كه از خود بى‌خود شده و بدان اعتماد كرده‌اى به تو پشت خواهد كرد و از دستت خواهد رفت. پس به دنيا تكيه مكن كه سخت فريباست. و اگر از گذشته عبرت گيرى آينده‌ات را حفظ كرده و از آنچه بدان اندرزت داده‌اند سود جسته باشى. و السلام.» عمرو پاسخش داد: «اما بعد، هر كس قرآن را پيشواى خود قرار داده است و مردم را به پيروى از احكام آن بخواند داد ورزيده است: پس اى ابا الحسن شكيبا باش، من تو را به هدفى جز آن كه قرآن تو را بدان رسانده است نمى‌رسانم‌[1].» اشعث بن قيس نزد على آمد و گفت: [اى امير مؤمنان‌] مى‌بينم كه مردم از اين كه ما داورى قرآن را كه به ما پيشنهاد شده است پذيرفته‌ايم خرسندند و بدان شادمانى مى‌كنند، اگر خواهى من نزد معاويه روم و از او بپرسم چه مى‌خواهد؟

و پيشنهادش را بسنجم. گفت: اگر خواهى نزدش برو. پس (اشعث) نزد او آمد و پرسش كرد و گفت: اى معاويه، به چه منظور اين قرآنها را بر افراشتيد؟ گفت:

براى آنكه ما و شما به آنچه خداوند در كتاب خود فرمان داده باز آييم. شما مردى را كه بدو رضايت داريد بفرستيد و ما نيز مردى را از سوى خود مى‌فرستيم، آنگاه با آن دو شرط مى‌كنيم كه فقط بدانچه قرآن مى‌گويد داورى كنند و از اين حد در نگذرند، و سپس آنچه را آن دو بر آن اتفاق كردند مى‌پذيريم. اشعث گفت: اين سخن حقّ است. و نزد على بازگشت و گفتار معاويه را به وى گزارش داد.


[1] متن« انا غير منيلك» و در شنهج( 1: 189)[ فانا غير منيليك‌].

اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 687
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست