به پيكارش برو و با او نبرد كن. مروان به وى گفت: اين مهم را
به عمرو كه يار نزديك و صميم توست و چون جامه زيرين به تو پيوسته است بسپار. گفت:
اما تو هم در حكم جان منى و چون رگ گردن به من نزديك هستى. گفت: اگر چنين است، آيا
تو به من و او به يك چشم مىنگرى؟ آيا مرا در برخوردارى از سهم جايزه چون او محسوب
مىدارى؟ و يا او را در بىنصيبى از بخشش خود چون من محروم مىسازى؟ نه، چنين
نيست، تو آنچه خود در دست داشتى به او بخشيدى و آنچه را در دست ديگران است نيز
براى او آرزو دارى[1]. اگر تو
پيروز شوى او مقامى نيكو خواهد يافت و اگر مغلوب شوى گريز براى او آسان است.
معاويه گفت: خدا از تو (بيزار و) بىنياز است[2]. گفت: «اما، نه امروز.»
آنگاه معاويه عمرو را بخواند و فرمان داد به جنگ اشتر رود. عمر گفت: به خدا سوگند
من آن گونه كه مروان به تو پاسخ داد با تو سخن نمىگويم. گفت:
چه موجبى دارد كه تو
سخنانى چون او بگويى[3]،؟ در حالى
كه من تو را مقدّم داشتم و او را مؤخّر نهادم، تو را درون (جرگه مشورت) آوردم و او
را بيرون راندم. عمرو گفت: [اما] (در ضمن بايد بدانى) به خدا سوگند اگر هم چنين
كردهاى، مرا به خاطر كفايت و شايستگيهايم مقدّم داشته و براى بهره بردن از
خيرخواهيم به درون آورده و به رايزنى خود گزيدهاى. اينك پارهاى كسان (اشاره به
مروان) در كار (حكومت موعود من بر) مصر بر تو بسى خرده مىگيرند و سخنهايى
مىگويند. اگر خرسندى آنها جز با پس گرفتن آن از من حاصل نمىشود آن را باز پس گير[4].
[1] اشاره به حكومت مصر كه معاويه آن را به عمرو
بن عاص وعده داده بود.- م.
[2] متن« يغنى اللّه عنك»( مراد اينكه: من كه كارى
الهى در پيش گرفتهام از تو و يارى تو كه چنين شرطهايى مىكنى بىنيازم.- م.) و در
شنهج( 1: 295)[ سيغنى اللّه عنك].
[3] متن« ... و لم تقوله» و در شنهج[ ... و كيف
تقوله و چگونه آن را بگويى].
[4] متن« و ان كان لا يرضيهم الّا اخذها، فخذها» و
در شنهج[ و ان كان لا يرضيهم الّا رجوعك فيما وثقت لى به منها فارجع فيه اگر
ايشان جز با پس گرفتن قول و قرار موثّقى كه بر سر آن با من نهادهاى راضى
نمىشوند، از قولت برگرد]( پيداست عمرو بن عاص كه توانايى پيكار در برابر سپاه
امير مؤمنان را از دست داده و يك بار خود در نبرد روياروى با على عليه السلام تا
دم مرگ رفته و ديگر بار فرزندانش به كام اجل نزديك شدهاند، در عين تعريض به مروان
حكم، بىميل نيست شانه خود را از زير تعهّدى كه به معاويه سپرده است نيز خالى كند
و از معركه جان سالم به در برد.- م.)