responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 409

[گشاده دستى حريث بن جابر در جنگ‌]

راوى گفت:

حريث بن جابر در ميان دو لشكر در سراپرده سرخى فرود آمده بود و چون كسانى كه به پيكار مى‌رفتند بر او مى‌گذشتند نوشابه‌اى آميخته از شير و آرد و آب تقديمشان مى‌داشت [و گوشت و ثريد] به آنان تعارف مى‌كرد و هر كس مى‌خواست آن را مى‌خورد يا مى‌نوشيد[1]، و شاعر در اين باره مى‌گويد:

لو كان بالدّهنا حريث بن جابر

لأصبح بحرا بالمفازة جاريا

اگر حريث بن جابر در فلاتى بلند قرار يابد، دريايى از جود و كرم بر آن فلات جارى شود[2].

[جنگ مذحجيان‌]

نصر، از عمرو بن شمر، از جابر كه گفت: شنيدم شعبى ياد مى‌كرد [كه‌][3] صعصعة گفت:

ذو الكلاع و عبيد الله خود را براى پيكار با (قبايل) مذحج و بكر بن وائل آماده كردند و (با نيروهاى خود) بر ايشان تاختند، اما ذو الكلاع و عبيد الله خود بزودى از پا در آمدند و ديگران به جنگى سخت ادامه دادند.

راوى گفت:

(قبايل) عكّ و لخم و جذام، از مردم شام، حملات سختى به (دو قبيله)


[1] متن« فمن شاء اكل أو شرب» و در شنهج( 1: 550)[ فمن شاء أكل و من شاء شرب هر كس مى‌خواست( آن خوراك را) مى‌خورد و هر كس مى‌خواست( آن نوشابه را) مى‌آشاميد.]

[2] ابن ابى الحديد نوشته است:« گويم: اين حريث كسى است كه معاويه پس از سال جماعت( بيعتگيرى عمومى) درباره اشتغال او به زياد نامه نوشت- و حريث كارگزار زياد بر همدان بود- و گر چه بعد حريث بن جابر از كار خود بركنار شد اما من هنگامى كه شرح كارهاى او را در جنگ صفّين مى‌نگاشتم به دل خلجانى داشتم. زياد درباره او به معاويه نوشته است: اى امير مؤمنان، دل آسوده دار زيرا حريث از حيث شرف و بزرگوارى بدان پايه بر آمده كه حكمرانى بر مقامش نيفزايد و بر كنارى از شأنش نكاهد».

[3] متن‌[ أنّ‌] كه در اصل، نيست.

اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 409
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست