و در جناح چپ (لشكرم) وائليان خضرمى و در ميانه لشكر و
پيرامونم مضريان سر سپرده باشند.
همدانيان همراه خضرميان
روى به ميدان نهادهاند و چنان بختيان نه ساله رهوار گام مىسپارند.
به خداى والاى دانا
سوگند خوردهام كه هيچ كس، هر چند سخت بكوشد، پشتم را به خم نيارد.
عمرو بن حصين به او حمله
برد تا ضربتى فرود آورد، ولى سعيد بن قيس پيشدستى كرد و چنان ضربتى به وى زد كه
پشتش را بشكافت.
[شعرى از على]
نصر، از عمرو بن شمر،
گفت: سدى از ابى اراكة مرا روايت كرد:
على بدان روز سرود:
دعوت فلبّانى من القوم عصبة
فوارس من همدان غير لئام ...
من اين قوم را فرا
خواندم و گروهى زبده، از شهسواران همدان كه دور از فرومايگى هستند، دعوتم را لبيك
گفتند، شهسوارانى همدانى، از بنى شاكر و بنى شبام[1] كه بگاه پيكار گوشهگير
و تنآسان نيستند.
چون آتش جنگ بين اقوام
بر افروزد با هر آن[2] نيزه خدنگ
«ردينى» و تيغ آبداده برّان به پيكار آيند.
بنى همدان را اخلاقى
والا و دينى است كه بدان آراستهاند، و چون به نبرد آيند تند و با مهابت و دشمن
شكارند.